شمع را بالین پر، بال و پر پروانه است
بستر آسودگی خاکستر پروانه است
از سپرداری است عاجز گرچه دست رعشه دار
شمع را دست حمایت شهپر پروانه است
گرم برخور با هواداران که حسن شمع را
نیل چشم زخم از خاکستر پروانه است
این ز آتش می گریزد وان بر آتش می زند
شیر با آن زهره داغ جوهر پروانه است
می کند خورشید تابان ذره را اکسیر عشق
گریه شمع از فروغ منظر پروانه است
نیست فکر عاشق سرگشته آن بی باک را
ورنه شمع از هر شراری رهبر پروانه است
پایه عشق گرانقدرست بالاتر ز حسن
شمع با آن سرکشی زیر پر پروانه است
نیست از سو محبت بلبلان را بهره ای
این شراب آتشین در ساغر پروانه است
نیست پروا عاشقان را از نگاه تلخ یار
دود خشک شمع، ریحان تر پروانه است
حسن، فیض آب خضر از عشق صائب می برد
بخت سبز شمع از چشم تر پروانه است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.