شوق دل دیگر به آب تیغ مژگان تشنه است
آتش خاکسترآلودم به دامان تشنه است
چشمه سار خضر را زحمت مده ای باغبان
خاک این گلشن به خون عندلیبان تشنه است
از طراوت گرچه آب از عارض او می چکد
سبزه خطش به خونریز شهیدان تشنه است
چند از آب خجالت تازه رو باشد کسی؟
گل به خون خود در آن چاک گریبان تشنه است
بود تا در بزم یک هشیار، ساقی می نخورد
باغبان آبی ننوشد تا گلستان تشنه است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به احساس عمیق تشنگی و نیاز به عشق و زیبایی میپردازد. شاعر با استفاده از استعارهها و تصاویری از طبیعت، به این موضوع اشاره میکند که دل او به عشق و زیباییها تشنه است و حتی به مقاومت در برابر آب خجالت اشاره میکند. در نهایت، این تشنگی به خون و رنجی که در باغ زندگی میگذرد، پیوند خورده است و نشاندهنده درد و احساس ناکامی شاعر در جستجوی شادابی و وفور نعمت در زندگیاش است.
هوش مصنوعی: دل من به شدت مشتاق و تشنه است، همچنان که مژگانی که به آب تیغی درخشنده نیاز دارد. در عین حال، آتش خاموش و خاکستر شدهٔ وجودم نیز در درون خود، عطش و نیاز عمیقی دارد.
هوش مصنوعی: ای باغبان، برای پیدا کردن چشمهسار خضر تلاش نکن، زیرا خاک این باغ به خون پرندگان عاشق تشنه است.
هوش مصنوعی: گرچه او جوان و شاداب به نظر میرسد و از چهرهاش طراوت و شادابی میچکد، اما نشانههای رنج و درد شهیدانی که به خاطر تشنگی جان باختهاند، در خط و خال او نمایان است.
هوش مصنوعی: چند نفر از آب شرم خواهند داشت؟ در حالی که گل با خون خود در آن چاک لباس تشنه است.
هوش مصنوعی: تا زمانی که در جمع یک فرد با هوش و هشیار هستیم، ساقی مشروبات نمیریزد و باغبان هم آب نمیدهد؛ زیرا وقتی گلستان تشنه است، هیچ کار دیگری معنا ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.