شمارهٔ ۱۱ - در مدح شاه عباس دوم و تاریخ اتمام بنای تالار عالی قاپو
منت ایزد را که از لطف خدای مستعان
عالم افسرده شد از باد نوروزی جوان
روی در برج شرف آورد خورشید منیر
حوت از بهر بشارت گشت سر تا پا زبان
یونس خورشید تابان آمد از ماهی برون
با حمل همشیر شد در سبزه زار آسمان
مهر تابان بیضه های برف را در هم شکست
جلوه گر گردید طاوس بهاران از میان
زهر سرما را به شیر پرتو از جرم زمین
کرد بیرون اندک اندک آفتاب مهربان
از شکوفه شاخ چون موسی ید بیضا نمود
در زمین با گنج زر قارون سرما شد نهان
گرچه خاک از سردی دی کوه آهن گشته بود
از کف خورشید شد اعجاز داودی عیان
هر طلسم یخ که سرما روزگاری بسته بود
جلوه خورشید پاشید از همش در یک زمان
شد ز هیبت زهره دیو سفید برف آب
ساخت از قوس قزح تا رستم گردون کمان
شوکت سرمای رویین تن به یکدیگر شکست
تا لوای معدلت واکرد ابر درفشان
محو شد چون صبح کاذب از جهان آثار برف
تا شکوفه از چمن چون صبح صادق شد عیان
شد دل سنگین سرما از فروغ لاله آب
برف را مهتاب گل پاشید از هم چون کتان
لاله چون فوج قزلباش از کمین آمد برون
برف شد چون لشکر رومی پریشان در زمان
غنچه شد چون مریم آبستن ز افسون بهار
بوی گل چون عیسی از گهواره آمد در زبان
در کشیدن ریشه سنبل برآید از زمین
دام را در خاک اگر سازند صیادان نهان
شب چو عمر ظالمان رو در کمی آورد و روز
گشت روزافزون چو اقبال شه صاحبقران
جوهر تیغ شجاعت شاه عباس، آن که هست
نور عالمگیری از سیمای اقبالش عیان
در حریم دیده ها افکند بستر خواب امن
تا خم شمشیر او شد طاق ابروی جهان
دین ز حسن اعتقاد او رواج تازه یافت
شرع شد در عهد او چون قلب خود عالی مکان
شهسوار صیت او آورد تا پا در رکاب
پای در زنجیر ماند آوازه نوشیروان
دامن دولت نمازی گشت در ایام او
از نظرها باده چون گو گرد احمر شد نهان
سوخت رنگ می چو خون مرده در شریان تاک
پاک شد از ننگ این گلگونه رخسار بهاران
پادشاهان دگر شوکت ز شاهی یافتند
پادشاهی از شکوه ذاتی او یافت شان
حلم او گر سایه بر کوه بدخشان افکند
خون لعل از مو به مویش چون عرق گردد روان
شهریاران دگر دارند دنیایی و بس
پادشاه دین و دنیا اوست از شاهنشهان
بس که شد دست ضعیفان در زمان او قوی
مه حصاری می شود در هاله از بیم کتان
رایت بیضای او چون صبح هر جا واشود
لشکر دشمن شود چون خرده انجم نهان
پنجه مرجان کجا گیرد عنان بحر را؟
پیش عزم او نگیرد دشمن لرزنده جان
خانه بر دوشی به غیر از جغد در عالم نماند
بس که شد معمور در ایام عدل او جهان
خون عرق کرده است از شرم کف دریا دلش
نیست مرجان این که گردیده است از دریا عیان
چون جواب تلخ، بی منت به سایل بحر را
می دهد وز شرم همت می شود گوهرفشان
گر چنین خلقش کند مشاطگی آفاق را
همچو زلف از روی آتش عنبرین خیزد دخان
نطق او هر جا که بگشاید سر درج سخن
مستمع را مغز گوهر می شود در استخوان
نیست غیر از شاه ایران هیچ صاحب بخت را
بندگان تاجدار از پادشاهان زمان
چون شد از تعمیر دلها فارغ، از توفیق حق
کرد تالار فلک قدری بنا در اصفهان
وه چه تالاری که صبح دولت از پیشانیش
می دمد چون آفتاب از جیب مشرق هر زمان
گرچه چندین نقش موزون داشت در هر گوشهای
زین عمارت شد بلند، آوازه نقش جهان
این عمارت را چنین پیشانیی در کار بود
کز گشاد او نماند عقده در کار جهان
عالمی در سایه بال هما آسوده شد
تا همای طره اش واکرد بال زرفشان
می شود ز اقبال روزافزون به اندک فرصتی
آستانش سجده گاه سرفرازان جهان
جاودان بادا که تاریخ بلند اقبال اوست
«مسند اقبال این تالار بادا جاودان »
تا بود خورشید تابان شمسه طاق سپهر
جلوه گاه سایه حق باد این عالی مکان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این اشعار به وصف بهار و آغاز تجدید حیات طبیعت پرداخته و از زیباییهای آن میگوید. شاعر به لطف خداوند اشاره میکند که بهار، سرما را از بین برده و زمین را با شکوفهها و رنگهای تازه زینت بخشیده است. همچنین، تحولی در کشور و حکمرانی شاه عباس صفوی را توصیف میکند؛ او را به عنوان پادشاهی عادل و قدرتمند معرفی میکند که در زمان او حکومت به ثبات و شکوفایی رسید. در نهایت، شاعر از زیباییها و شکوه دوران شاهی او ستایش میکند و امید دارد که این دوران پایدار باشد.
هوش مصنوعی: به خاطر نعمتهای خداوند، باید شکرگزار باشیم، چرا که در این روزهای خوش بهاری، جوانی و نشاط دوبارهای به دنیا بازگشته است.
هوش مصنوعی: خورشید در مکان برج شرف قرار گرفت و با نور خود، تمام وجودش را به بشارت و نوید تبدیل کرد.
هوش مصنوعی: یونس همچون خورشید درخشان، از دل دریا بیرون آمد و با قدرت و شجاعت خود، در آسمان سرسبز شعف و نشاط آفرید.
هوش مصنوعی: خورشید درخشان برفها را ذوب کرد و زیبایی طاووس بهار از دل آنها نمایان شد.
هوش مصنوعی: به تدریج، خورشید مهربان با نور خود، سرمای زهرآگین زمین را از بین میبرد.
هوش مصنوعی: شاخ درخت با شکوفههایش مانند موسی (پیامبر) معجزهای آشکار کرد و در زمین، گنج زرایی شبیه به دارایی قارون پیدا شد، اما این ثروت به دلیل سرما و سردی، پنهان ماند.
هوش مصنوعی: هرچند که زمین به خاطر سرمای دی ماه به سختی و سنگینی تبدیل شده بود، ولی به لطف گرمای خورشید، معجزهای مانند معجزه داوود آشکار شد.
هوش مصنوعی: هر گونه سردی و یخ که در گذشته بر زندگی حاکم بود، به یکباره با تابش خورشید محو و ناپدید شد.
هوش مصنوعی: از زیبایی و جذبه زهره، دیو سپید به وجود آمد و برف را آب کرد، مانند قوس قزح که از آنجا رستم به کمان کشیده شده است.
هوش مصنوعی: جلال و شکوه سردی بدنهای آهنین به هم خورد تا پرچم عدالت با درخشش ابرها گشوده شود.
هوش مصنوعی: زمانی که صبح کاذب از بین میرود، نشانههای برف نیز ناپدید میشوند و درختان از حالت خاموشی به حالت شکوفایی در میآیند؛ این تغییرات وقتی رخ میدهد که صبح حقیقی فرارسید و همه چیز به وضوح آشکار شد.
هوش مصنوعی: دل سنگین و سرد شده از برف، با نور لاله گرم میشود و مهتاب، گلها را به آرامی از هم باز میکند، مانند کتان که نرم و لطیف است.
هوش مصنوعی: لاله، مانند گروهی از قزلباشان، ناگهان از کمین بیرون آمد و برف شد مانند لشکری که رومیان را در زمان پریشانی به هم ریخته است.
هوش مصنوعی: غنچه مانند مریم که باردار است، به خاطر جادوگری فصل بهار شکفته میشود و بوی گل مانند عیسی است که از گهواره به سخن میآید.
هوش مصنوعی: اگر در زمین دامی برای شکار درست کنند، ریشه سنبل (گل خوشبو) نیز از زمین بیرون خواهد آمد. یعنی هر چیزی که در دل زمین باشد، در نهایت نمایان میشود، بهویژه اگر برنامهریزی و تلاشی برای آن صورت گیرد.
هوش مصنوعی: شب مثل عمر ستمگران گذراست و کم میشود، اما روز به روز افزون میشود مانند سرنوشت خوش پادشاه بزرگ.
هوش مصنوعی: جوهر تیغ شجاعت شاه عباس، نشانهای از نور و درخشش است که از چهرهاش بهوضوح دیده میشود.
هوش مصنوعی: در دنیای خواب و خیال، جایی امن و آرام فراهم کرده که در آن، کمان ابروهای زیبا مانند طاقیست که بر روی زمین تکیه داده و قدرت شمشیر کسی را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: با ظهور او، مذهب به تازگی رونق گرفت و به دنبال آن، قوانین جدیدی شکل گرفت؛ چراکه او مانند قلبی است که در مکان والایی قرار دارد.
هوش مصنوعی: یکی از دلیران نامدار برای نشان دادن شجاعت و قدرت نوشیروان به میدان آمده است، اما در عین حال پای او در زنجیر است و نمیتواند به راحتی در کنار او قرار گیرد. این حکایت از مقام و نام و آوازهای دارد که نوشیروان در دلها و دید مردم دارد.
هوش مصنوعی: در دوران او، دامن نعمت و خوشبختی به دعا و طلب گشوده شد و دیگران به دور از این نعمت، مانند شراب قرمز در پنهان ماندند.
هوش مصنوعی: رنگ انگور مانند خون مرده در رگهای تاک میسوزد و از شرم این چهره گلگون بهار پاک شده است.
هوش مصنوعی: پادشاهان دیگر از جلال و عظمت شاهی بهرهمند شدند، اما آن پادشاه تنها به خاطر بزرگی درونیاش مورد احترام و اعتبار قرار گرفته است.
هوش مصنوعی: اگرچه او دارای صبر و بردباری است و همچون سایهای بر کوههای بدخشان گسترده میشود، اما وقتی خون لعل از موهایش به مانند عرق سرازیر شود، نشاندهندهی شدت احساسات و واکنشهای او است.
هوش مصنوعی: حاکمان دیگر دنیا را به خوبی در اختیار دارند، اما فرمانروای حقیقی که هم در دنیا و هم در دین سلطنت میکند، اوست که در میان پادشاهان قرار دارد.
هوش مصنوعی: در زمان او، قدرت ضعیفان به اندازهای افزایش یافته که مانند یک حصار محکم در برابر خطرات و تهدیدات تبدیل شده است. این به این معناست که آنها توانستهاند با کنار هم قرار دادن ضعفهایشان، نیرویی ایجاد کنند که از آنها محافظت میکند.
هوش مصنوعی: گلولههای آتشین او مانند دانههای صبحگاهی در هر جا پراکنده میشود و لشکر دشمن را مانند ستارههای کوچک، پنهان و بینشان میکند.
هوش مصنوعی: چگونه یک پنجه مرجانی میتواند بر دریای طوفانی تسلط پیدا کند؟ در برابر اراده آن، حتی دشمنی که جانش در خطر باشد، نمیتواند مقاومت کند.
هوش مصنوعی: در این جهان، به جز جغد، هیچکس نیست که بار زندگیاش را بر دوش بکشد؛ زیرا در دوران عدالت او، دنیا پر از آبادانی و زندگی شده است.
هوش مصنوعی: دریا به سختی از خجالت خود میلرزد و نمیتواند خود را شفاف و زیبا نشان دهد، چون مرجان در اعماق آن پنهان شده و حالا به وضوح از دریا نمایان شده است.
هوش مصنوعی: وقتی که در جواب درخواستها بدون هیچ توقعی و با بینظمی سخن میگوید، در نتیجه از شرم و بزرگی روحش به جواهرات و ارزشهای والای انسانی تبدیل میشود.
هوش مصنوعی: اگر زیبایی او مانند اینکه دنیا را آراسته باشد، به گونهای باشد که مانند زلفهایش دودی از آتش عنبر برخیزد.
هوش مصنوعی: هر گاه او سخن بگوید، حرفهایش به گونهای است که شنونده را به عمق و ارزش واقعی کلام نزدیک میکند و مانند جواهری در وجودش جا میگیرد.
هوش مصنوعی: جز شاه ایران، هیچ فرد خوشبختی وجود ندارد که بندگان پرچمدار از دیگر پادشاهان زمان باشند.
هوش مصنوعی: پس از اینکه دلها بازسازی و ترمیم شدند، با لطف الهی، آسمان تصمیم به ساخت و ساز در اصفهان گرفت.
هوش مصنوعی: این جمله به توصیف زیبایی و شکوه یک مکان میپردازد. صبحگاهان، نور و روشنی به این تالار میتابد و آن را همانند آفتاب که از سمت مشرق برمیخیزد، روشن میکند. اینجا به وضوح نشاندهنده جلال و عظمت آن مکان است که صبحگاهان با آمدن روشنایی، جان تازهای میگیرد.
هوش مصنوعی: هرچند در این ساختمان، طرحهای زیبا و موزونی در گوشههای مختلف وجود دارد، اما آوازه و شهرت این نقشها در سراسر جهان به بلندای خود بناست.
هوش مصنوعی: این بنا به گونهای طراحی شده است که با زیبایی و شکوه خود، هیچ مشکلی در مسائل جهان باقی نمیگذارد.
هوش مصنوعی: یک عالم در زیر سایه بال پرندهای آرامش یافته است تا پرندهای دیگر موهای خود را باز کند و زیباییاش را به نمایش بگذارد.
هوش مصنوعی: با وجود روزافزونی خوشبختی، فرصتی کوچک کافی است تا سر بر آستان یا درگاه او بگذاریم و به او سجده کنیم، همچنان که سرفرازان جهان انجام میدهند.
هوش مصنوعی: سرنوشت او همیشه در اوج و با شکوه خواهد بود و این مقام و منزلت او در این مکان نیز همیشگی و پایدار باقی خواهد ماند.
هوش مصنوعی: تا زمانی که خورشید درخشان در آسمان وجود دارد و این مکان باستانی محل جلوه کردن سایه حق است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خواسته تاراج گشته، سر نهاده بر زیان
لشکرت همواره یافه، چون رمهٔ رفته شبان
چیست آن آبی چو آتش و آهنی چون پرنیان
بیروان تن پیکری پاکیزه چون بیتنْ روان
گر بجنبانیش آب است، ار بلرزانی درخش
ور بیندازیش تیر است، ار بدو یازی کمان
از خرد آگاه نه در مغز باشد چون خرد
[...]
بس که جستم تا بیابم من از آن دلبر نشان
تا گمان اندر یقین گم شد یقین اندر گمان
تا که میجستم ندیدم تا بدیدم گم شدم
گم شده گم کرده را هرگز کجا یابد نشان
در خیال من نیامد در یقینم هم نبود
[...]
سرو دیدستم که باشد رسته اندر بوستان
بوستان هرگز ندیدیم رسته بر سرو روان
بوستانی ساختی تو برسر سرو سهی
پر گل و پر لاله و پر نرگس و پر ارغوان
ای بهار خوبرویان چند حیلت کرده ای
[...]
خسروا جائی بهمت ساختی، جائی بلند
پر ز خوان خواهی کنونش کرد و خواهی پر سخوان
تیر تو مفتاح شد در کار فتح قلعه ها
تیر تو مومول شد در دیده های دیده بان
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.