مال و جمال و بی غمی و صحت و شباب
عشق و وصال و خرمی و عشرت و شراب
شغلی بود به وجه و نشاطی بود به شرط
عیشی بود به رسم و مرادی بود صواب
(اینها همه خوشند ولی نزد عاقلان
آن است عیبشان که عزیزند و تنگ یاب)
تاریخ عهد عشق وصال است و کو وصال
فهرست روز عمر شباب است و کو شباب
ای آنکه با شباب و شرابی و گوش تو
هم لحن چنگ دارد و هم نغمه رباب
گر گلستان عارض معشوق پیش توست
از گردش زمانه تویی در گل و گلاب
خاک وثاق تو چمن سرو و سوسن است
صحن سرای تو فلک ماه و آفتاب
در راه وصل پای امید از طلب مبر
با تاب زلف دوست عنان از طرب متاب
در کوی دوستان که بود دهشت فراق
بر روی دوستی چه کند وحشت نقاب
جان پروران به سوسن آزاد باردار
دل تازه کن به نرگس مخمور نیم خواب
بفروز دیده را به رخ او ز سیب سرخ
خوش کن دماغ را زخط او به مشک ناب
از روح ساز قاصد معشوق را نثار
وز بوسه ده سوال دلارام را جواب
از کام دل به بهره گرفتن شتاب کن
گر مرکب زمانه به مرگت کند شتاب
ورترس انقلاب زمانه است در دلت
با مدح صدر شرق که ترسد ز انقلاب
صدری که صدر موسویانست و مجددین
درصدر دین صدور جهان را بدو مآب
بحر علوم تاج معالی علی که هست
هر بحر با مکارم او کمتر از سراب
بحری که گر به بحر درافتد نهیب او
گردند زیر آب همه ماهیان کباب
آن وارث برادر پیغمبر خدای
کو را برادرست ز شاه جهان خطاب
رای رفیع او چو رقیبی است مهربان
بر تاج و تخت شاه جهان مالک الرقاب
خالی از اوست گوشه تاجش ز اضطرار
ایمن بدوست پایه تختش ز اضطراب
از دوحه رسالت و از میوه شرف
سادات اهل بیت قشورند و او لباب
تا باد و خاک و آتش و آبند در جهان
تا نوبهار و تیر مه است و تموز و آب
وقت خزان ز بهر عطاهای او بود
طرف چمن خزانه زرهای بی حساب
همواره از دلش که بخندد بر ابر و بحر
باشد بر ابر و بحر، به جود و عطا عتاب
پیوسته بر سرش ز زبانهای زایران
از آسمان نثار دعاهای مستجاب
او راست از زمانه اقبال انقیاد
و او راست از ستاره تایید فتح باب
چون زلف نیکوان شود از دست او عنان
چون تاج خسروان شود از پای او رکاب
با قوت عنایت و نام رعایتش
بازی کند تذرو و عقابی کند غراب
و اندر کف عقوبت و خشم و سیاستش
میشی بود هزبر و غرابی بود عقاب
از وی به امر و نهی صلاح آید و فساد
وز وی به مهر و کینه ثواب آید و عقاب
از فخر مدح اوست که مشهور گشت شعر
از عشق دعد بود که معروف شد رباب
ای شرق و غرب را به عطاهای تو امید
ای طبع و ذوق را به دعاهای تو ثواب
از نصرت است خانه عمر تو را عماد
وز دولت است خیمه عز تو را طناب
شاخ صلابت تو ز دین است و اعتقاد
بیخ مهابت تو ز آلست و اکتساب
در فخر اکتساب چه نیکوست در جهان
نیکوترش کند شرف و فخر انتساب
نام عدوت نیست سزاوار آفرین
شایسته گلاب نباشد سر کلاب
آمال زایران ز تو یابد همی حصول
اموال شاعران ز تو گیرد همی نصاب
برخیره از جوانب عالم نمی رسد
زایر بدین ستانه و شاعر بدین جناب
گر نیستی عطای تو، هستی به عهد ما
باغ امید خشک و جهان طمع خراب
زهره زعشق لفظ تو دربارد از صدف
مهر از برای بذل تو زر سازد از تراب
اندر بیان لفظ تو زرین شود سخن
و اندر دهان کلک تو مشکین شود لعاب
در راه مدحت تو دلیلی کند خرد
در کوی خدمت تو ذلیلی کند صعاب
پیداتر است از اختر تابان تیره شب
حظ تو در نبوت و فضل تو در کتاب
اصل بزرگ توست بزرگیت را سبب
زاب خوش لطیف بود لولو خوشاب
گویند نیست چرخ در افعال خود مصیب
پس چونکه دشمن تو نباشد مگر مصاب
گر رای تو شهاب و عدو تو دیو نیست
پیوسته دیو چون رمد از حمله شهاب
ایزد ز آفریده خویش انتخاب کرد
عرض رسول و عترت او آمد انتخاب
وز عترت مطهر او منتخب تویی
چون تیغ آبدار گران مایه از قراب
آری در آفریده به حرمت تفاوت است
یک آفریده نار بود دیگری تراب
تن را محل روح نباشد به هیچ نوع
شب را فروغ روز نباشد به هیچ باب
تا تابش است از اختر و دور است از آسمان
دایم تو رس ز اختر دولت به نور و تاب
پشت موافقانت به سعد فلک قوی
روی مخالفانت به خون جگر خضاب
حضرت به تو مزین و بدخواه جاه تو
در غربتی کز او متعذر بود ایاب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن سرودهای است که به توصیف زیباییها، خوشیها، و لذتهای زندگی می پردازد، اما به طور خاص به محدودیتهای این لذات در نظر عاقلان اشاره میکند. شاعر از عشق، جوانی، خوشی و میگفتن، به عنوان نعمتهایی یاد میکند که اگرچه دلکش و خوشایندند، اما به سختی دست یافتنی هستند.
او به اهمیت وصال و جوانی اشاره دارد و از حسرت فراق میگوید. در ادامه، به دعوت به بهرهبرداری از این لحظات و لذات در زندگی و توجه به دوستیها و زیباییها می پردازد. همچنین، شاعر به جایگاه رفیع شخصیتهای مذهبی و دینی و نیز تأثیر آنها بر جامعه اشاره میکند و از فضائل و کرامات آنان سخن میگوید.
در نهایت، شاعر بر این باور است که با وجود مشکلات و چالشهای زندگی، نعمتهای الهی و عطایای الهی همیشه وجود دارند و امید به آینده و ارتباط با عترت و پیامبران میتواند انسان را به سمت سعادت رهنمون سازد.
هوش مصنوعی: دارایی، زیبایی، بیغم بودن، تندرستی، جوانی، عشق، وصال، شادی، خوشگذرانی و نوشیدن شراب.
هوش مصنوعی: شغلی وجود داشت که با چهرهای شاداب همراه بود و شادابی آن نیز به شرط داشتن لذتی خاص بود و بر اساس آداب و اصولی پیش میرفت که درست و صحیح بود.
هوش مصنوعی: اینها همه زیبا و خوشایند به نظر میرسند، اما عاقلها متوجه عیوب آنها میشوند، زیرا به رغم زیبایی، در دسترس نیستند و کمتر میتوان به آنها دست یافت.
هوش مصنوعی: تاریخ به یادگار دوستیها و عشقها است، اما کجاست آن لحظههای وصال؟ روزهای جوانی به سرعت میگذرد و کجا هستند ایام جوانی؟
هوش مصنوعی: ای آنکه به جوانی و شراب مشغولی و گوش تو به نواها و لحنهای زیبا علاقه دارد.
هوش مصنوعی: اگر صورت زیبای محبوبت مقابل توست، بدان که تو در میان گل و عطر آن قرار داری، به خاطر گذر زمان.
هوش مصنوعی: جای تو مانند باغی مملو از سرو و گل سوسن است و فضای اطرافت به اندازهای زیباست که مانند آسمان با ماه و خورشید میدرخشد.
هوش مصنوعی: در جادهای که به وصال میانجامد، همیشه امید خود را از پیجویی برندار. با زیبایی و جذابیت زلف دوست، از شادابی و خوشحالی دور نشو.
هوش مصنوعی: در محله دوستان، جدایی چه ترسی ایجاد میکند و چقدر وحشتآور است که عشق را پنهان کنیم.
هوش مصنوعی: زندگی را با زیباییهای گلهای سوسن و نرگس تازه و سرزنده کن. دل را از خواب آلودگی بیدار کن و از زیباییها و لطافتهای طبیعت بهرهمند شو.
هوش مصنوعی: با نگاه به چهره او چشمانت را روشن کن و بوی خوشی مانند سیب سرخ به مشامت برسان. زیبایی خط او نیز باید عطری خوش چون مشک ناب را برایت به ارمغان بیاورد.
هوش مصنوعی: از روح ساز، پیام معشوق را بفرست و با بوسه، به سوال دلبر پاسخ بده.
هوش مصنوعی: از فرصتهای زندگی بهرهمند شو و با شتاب عمل کن، زیرا زمان ممکن است به سرعت به پایان برسد.
هوش مصنوعی: اگر در دل تو تغییرات زمانه وجود دارد، نگران مدح و ستایش از صدر الشرقي باش که از این انقلاب هراس دارد.
هوش مصنوعی: صَدر به معنای بالاترین و ممتازترین مقام در میان افراد است و در اینجا به امام موسویان و مصلحان دینی اشاره میشود. آنها نه تنها در صدر دین هستند، بلکه مسئولیت هدایت و ارائه مفاهیم درست به جهان را نیز بر عهده دارند. پس به نوعی، سرنوشت جهانیان به این افراد بستگی دارد و آنها نقش کلیدی در راهنمایی جامعه دارند.
هوش مصنوعی: عمیقترین و بهترین دانشها در کنار مقام والای علی قرار دارد، چرا که هر علمی در مقایسه با ویژگیهای برجسته او، همچون سرابی بیمعناست.
هوش مصنوعی: اگر دریا به عمق دریا بیفتد، نیروی آن باعث میشود که همه ماهیها زیر آب پخته و کباب شوند.
هوش مصنوعی: این جمله به فردی اشاره دارد که وارث پیامبر است و برادر او محسوب میشود. او به عنوان برادر خداوند شناخته شده و در خطاب به او، به مقام والایش در جهان اشاره شده است.
هوش مصنوعی: نظر بلند او مانند یک رقیب مهربان است که بر سر تاج و تخت پادشاه جهان، بر مالکان تسلط دارد.
هوش مصنوعی: گوشههای تاجش به دلیل نیاز و اضطرار از او خالی است و پایه تختش به خاطر نگرانی و آشفتگی بیپناه است.
هوش مصنوعی: از درخت رسالت و میوه افتخار سادات اهل بیت، بهترین و خالصترین افراد به شمار میروند.
هوش مصنوعی: در جهان، عناصر طبیعی مانند باد، خاک، آتش و آب وجود دارند و همچنین زمانهای مختلفی چون بهار، تیرماه، و تموز نیز در جریان است.
هوش مصنوعی: در فصل پاییز، به خاطر بخششهای او، چمن به انباری پر از طلاهای بیشمار تبدیل شده است.
هوش مصنوعی: اگر دل او همیشه شاد باشد، بر آسمان و دریا خواهد خندید و بر آسمان و دریا عطاء و بخشش خواهد کرد.
هوش مصنوعی: همواره بر سر او دعاهای مستجاب زایران از آسمان نازل میشود.
هوش مصنوعی: او از زمانه خوششانسی و موفقیت را به دست میآورد و همچنین از ستارهها تأیید و راهنمایی برای آغاز کارهای جدید را دریافت میکند.
هوش مصنوعی: زمانی که موی زیبای محبوب به دست او بیفتد، مانند تاج پادشاهان میشود که از پای او آویزان است.
هوش مصنوعی: با کمک و توجه خداوند، پرندهای کوچک به خوبی زندگی میکند و پرندهای بزرگ با قدرت و شجاعت خود اقدام میکند.
هوش مصنوعی: در کنترل عذاب و خشم و تدبیرش، مانند گوسفند بیدفاع و مانند عقاب قدرتمند است.
هوش مصنوعی: از او حکم و دستور به درستکاری و نادرستی سرچشمه میگیرد و از او دوستی و دشمنی، پاداش و مجازات به وجود میآید.
هوش مصنوعی: شعرها به دلیل ستایش او معروف شدند و این عشق به دعد بود که رباب را معروف کرد.
هوش مصنوعی: ای شرق و غرب به برکت بخششهای تو امیدوارند و استعداد و ذوق انسانها به دعاهای تو جزای نیک میگیرد.
هوش مصنوعی: زندگی تو تحت حمایت و پیروزی است، مانند خانهای که بر پایهای محکم بنا شده است. همچنین، شکوه و عزت تو مانند چادری است که با طنابی محکم و استوار برپا شده است.
هوش مصنوعی: شاخ استواری تو ناشی از دین و باور است، و ریشهی قوت تو از نژاد و دستاوردهای خودت میباشد.
هوش مصنوعی: در خوشی و افتخار به دست آوردن چیزها، ارزش زیادی دارد، اما افتخار به نسب و خاندانی که از آن آمدهایم، از این هم بزرگتر و نیکوتر است.
هوش مصنوعی: نام دشمن تو آنقدر بیارزش است که حتی شایستهی ستایش هم نیست؛ مانند اینکه گل همیشهبهار شایستهی بوی خوش نیست.
هوش مصنوعی: خواستههای زائران از تو برآورده میشود و شاعرانی که اموال و بهرههای خود را از تو میگیرند، به مقصد و نصیب خود میرسند.
هوش مصنوعی: از تمام زوایای عالم، هیچ مسافری با این مقام و ارادت به مقام شاعر نمیرسد.
هوش مصنوعی: اگر نعمت تو نباشد، زندگی ما به وعدههایمان شبیه باغی خشک و دنیایی پر از آرزوهای ویران شده است.
هوش مصنوعی: زهره به خاطر عشق تو از صدف زیباییاش مروارید میسازد و از زمین برای تو طلا میسازد.
هوش مصنوعی: در گفتار تو کلمات زیبا و طلاگون میشود و وقتی بر زبان قلم تو میآید، رایحهای معطر و دلپذیر پیدا میکند.
هوش مصنوعی: در مسیر ستودن تو، عقل به اشتباه میافتد و در مسیر خدمت به تو، سختیها را تحمل میکند.
هوش مصنوعی: تو در نبوت و فضیلت به مراتب روشنتر از ستارههای درخشان در دل شب هستی.
هوش مصنوعی: شما با ویژگیهای بزرگ و باارزشتان، زیبا و لطیف هستید، مانند مرواریدی که در آب زلال درخشیده و جلوهگری میکند.
هوش مصنوعی: میگویند که زمین و آسمان در کارهای خود بینقص هستند، پس اگر دشمن تو وجود نداشته باشد، هیچچیز بدی برای تو پیش نمیآید.
هوش مصنوعی: اگر فکر تو مانند شهابی درخشان باشد و دشمن تو دیو نیست، پس دشمن همواره از حملهی آن شهاب فرار میکند.
هوش مصنوعی: خداوند از میان مخلوقات خود، رسول و اهل بیت او را برگزید و این انتخاب را به جا آورد.
هوش مصنوعی: تو از خاندان پاک او انتخاب شدهای، همچون شمشیری تیز و باارزش که از فولاد باکیفیت ساخته شده است.
هوش مصنوعی: در آفرینش، به احترام تفاوتها، یک موجود ممکن است از جنس آتش باشد و موجود دیگری از جنس خاک.
هوش مصنوعی: بدن نمیتواند محلی برای روح باشد و هیچ شب نمیتواند نور روز را به خود بگیرد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که نور و درخشش وجود دارد و تو از آسمان دور هستی، همیشه درخشش و روشنی بخشی از سرنوشت و سعادتت خواهد بود.
هوش مصنوعی: پشتیبانی کسانی که با تو هستند، به مانند سرنوشت و شانس خوب میباشد، در حالی که کسانی که با تو مخالفاند، به نوعی با سختی و رنج زندگی خود را سپری میکنند.
هوش مصنوعی: تو با زیور وجود حضرت زینت یافتهای، و دشمنان کوررنگ تو در غفلت و غربت هستند، بهطوری که به دست آوردن آنها برای تو ممکن نیست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا کی کنی عذاب و کنی ریش را خضاب؟
تا کی فضول گویی و آری حدیث غاب؟
گفتم متاب زلف و مرا ای پسر متاب
گفتا که بهر تاب تو دارم چنین بتاب
گفتم نهی برین دلم آن تابدار زلف
گفتا که مشک ناب ندارد قرار و تاب
گفتم که تاب دارد بس با رخ تو زلف
[...]
ای باز کرده چشم و دل خفته را ز خواب،
بشنو سؤال خوب و جوابی بده صواب:
بنگر به چشم دل که دو چشم سرت هگرز
دیدهاست چشمهای که درو نیست هیچ آب
چشمهست و آب نیست، پس این چشمه چون بُوَد؟
[...]
چون از فراق دوست خبر دادم آن غراب
رنگ غراب داشت زمانه سیاه ناب
چونانکه از نشیمن بر بانگ تیر و زه
بجهد غراب ناگه جستم ز جای خواب
از گریه چون غرابم آواز در گلو
[...]
ای تیغ تو کشیده ترا ز تیغ آفتاب
ای نجم دین و از تو به کفر اندر اضطراب
با همت تو وهم نداند برید راه
با هیبت تو دهر نیارد چشید خواب
حکم ترا مطیع بود روز و شب فلک
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.