روزی دو سه شد که بنده ننواختهای
اندیشه به ذکر وی نپرداختهای
زان میترسم که دشمنان اندیشند
کز چشم عنایتم بینداختهای
برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.
روزی دو سه شد که بنده ننواختهای
اندیشه به ذکر وی نپرداختهای
زان میترسم که دشمنان اندیشند
کز چشم عنایتم بینداختهای
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
لطفی که مرا شبانه اندوختهای
امروز چو زلف خود پس انداختهای
چشم توز می مست و من از چشم تو مست
زان مست بدین مست نپرداختهای
روزی دو سه شد که بنده ننواختهای
واندیشه به ذکر ما نپرداختهای
زان میترسم که دشمنان اندیشند
کز چشم عنایتم بینداختهای
ای مرگ چه گویم که چهها ساختهای
پرداختهای هرآنچه پرداختهای
بس تخت سلاطین که به هم برزدهای
بس تاج ملوک کز سر انداختهای
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.