گنجور

 
سعدی

حاتمِ طایی را گفتند: از تو بزرگ‌همّت‌تر در جهان دیده‌ای یا شنیده‌ای؟

گفت: بلی! روزی چهل شتر قربان کرده بودم اُمرایِ عرب را، پس به گوشهٔ صحرایی به حاجتی برون رفته بودم، خارکنی را دیدم پشته فراهم آورده. گفتمش: به مهمانیِ حاتم چرا نَرَوی که خَلقی بر سِماطِ او گرد آمده‌اند؟ گفت:

هر‌که نان از عملِ خویش خورَد

منّتِ حاتمِ طایی نبَرَد

من او را به همّت و جوانمردی از خود برتر دیدم.