گنجور

 
سعدی

حاتمِ طایی را گفتند: از تو بزرگ‌همّت‌تر در جهان دیده‌ای یا شنیده‌ای؟

گفت: بلی! روزی چهل شتر قربان کرده بودم اُمرایِ عرب را، پس به گوشهٔ صحرایی به حاجتی برون رفته بودم، خارکنی را دیدم پشته فراهم آورده. گفتمش: به مهمانیِ حاتم چرا نَرَوی که خَلقی بر سِماطِ او گرد آمده‌اند؟ گفت:

هر‌که نان از عملِ خویش خورَد

منّتِ حاتمِ طایی نبَرَد

من او را به همّت و جوانمردی از خود برتر دیدم.

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
حکایت شمارهٔ ۱۳ به خوانش حمیدرضا محمدی
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
حکایت شمارهٔ ۱۳ به خوانش آویسا بذرگران
حکایتِ شمارهٔ ۱۳ به خوانش فاطمه زندی
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم