گنجور

 
سعدی

چه خوش گفت شاگرد منسوج باف

چو عنقا بر آورد و پیل و زراف

مرا صورتی بر نیاید ز دست

که نقشش معلم ز بالا نبست

گرت صورت حال بد یا نکوست

نگارندهٔ دست تقدیر، اوست

در این‌، نوعی از شرک پوشیده هست

که زیدم بیازرد و عمروم بخست

گرت دیده بخشد خداوند امر

نبینی دگر صورت زید و عمرو

نپندارم ار بنده دم در کشد

خدایش به روزی قلم در کشد

جهان‌آفرینت گشایش دهاد

که گر وی ببندد‌، که داند گشاد‌؟

 
 
 
بخش ۱۱ - حکایت به خوانش عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
بخش ۱۱ - حکایت به خوانش فاطمه زندی
اشکالات خوانش

# «که داند» «نشاید» خوانده شده.

فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
بخش ۱۱ - حکایت به خوانش امیر اثنی عشری
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش