اگر پیشتر در گنجینه یا پیشخان خوانشگران گنجور نامنویسی کردهاید میتوانید با همان اطلاعات کاربری به گنجور وارد شوید.
برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.
ورود به گنجور
چه نیکو سخن گفت یاری به یاری
که تا کی کشم از خُسُر ذل و خواری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شخصی در این شعر میگوید که یک دوست خوب سخن نیکو به دوست دیگر میگوید و از او میخواهد که از ذلت و خواری خود دست بردارد و بیشتر در تلاش باشد.
# چه نیکو سخن گفت یاری به یاری که تا کی کشم از خُسُر ذل و خواری
# چه نیکو سخن گفت یاری به یاری
هوش مصنوعی: دوستی به دوستی دیگر میگوید که چقدر خوب است حرف بزند و از این حالت ذلت و خواری که به آن دچار شده است، نجات یابد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دل من همی جست پیوسته یاری
که خوش بگذراند بدو روزگاری
شنیدم که جوینده یابنده باشد
به معنی درست آمد این لفظ باری
بتی چون بهاری به دست من آمد
[...]
ایا دیده تا روز شبهای تاری
بر این تخت سخت این مدور عماری
بیندیش نیکو که چون بیگناهی
به بند گران بسته اندر حصاری
تو را شست هفتاد من بند بینم
بتی را که بودم بدو روزگاری
جدا دارد از من بد آموزگاری
نداند غم و درد هجران یاران
جز آن کازموده است هجران یاری
اگر هرکسی طاقت هجر دارد
ز فردوس با زینت آمد بهاری
چو زیبا عروسی و تازه نگاری
بگسترده بر کوه و بر دشت فرشی
کش از سبزه پو دست وز لاله تاری
به گوهر بپیراست هر بوستانی
نگارا تو دلبند و زیبا نگاری
پسندیده ترکی و شایسته یاری
نبودست حور و پری آشکارا
تو این هردویی پس چرا آشکاری
ز عشق تو بحر محیط است چشمم
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
بنظر میرسد با توجه به وزن، مصرع دوم چنین باشد: که تا کی کشم خسر، از ذل و خواری
reply flag link
ایرادی در وزن یا نگارش وجود ندارد. در اینجا، واژه «خُسُر» (با تلفظ khosor) به معنای پدر زن میباشد (فرهنگ فارسی معین، لغتنامه دهخدا، لُغتِ فُرَس).
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شخصی در این شعر میگوید که یک دوست خوب سخن نیکو به دوست دیگر میگوید و از او میخواهد که از ذلت و خواری خود دست بردارد و بیشتر در تلاش باشد.
هوش مصنوعی: دوستی به دوستی دیگر میگوید که چقدر خوب است حرف بزند و از این حالت ذلت و خواری که به آن دچار شده است، نجات یابد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دل من همی جست پیوسته یاری
که خوش بگذراند بدو روزگاری
شنیدم که جوینده یابنده باشد
به معنی درست آمد این لفظ باری
بتی چون بهاری به دست من آمد
[...]
ایا دیده تا روز شبهای تاری
بر این تخت سخت این مدور عماری
بیندیش نیکو که چون بیگناهی
به بند گران بسته اندر حصاری
تو را شست هفتاد من بند بینم
[...]
بتی را که بودم بدو روزگاری
جدا دارد از من بد آموزگاری
نداند غم و درد هجران یاران
جز آن کازموده است هجران یاری
اگر هرکسی طاقت هجر دارد
[...]
ز فردوس با زینت آمد بهاری
چو زیبا عروسی و تازه نگاری
بگسترده بر کوه و بر دشت فرشی
کش از سبزه پو دست وز لاله تاری
به گوهر بپیراست هر بوستانی
[...]
نگارا تو دلبند و زیبا نگاری
پسندیده ترکی و شایسته یاری
نبودست حور و پری آشکارا
تو این هردویی پس چرا آشکاری
ز عشق تو بحر محیط است چشمم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.