تو بدین چشم شوخ و روی چو ماه
ببری دل ز دست سنگ سیاه
زیر دستت چه آسمٰان چه زمین
پایمالت چه آفتاب و چه ماه
روز مستی نمیبریم بسر
این زمان آمدیم بر سر راه
چون ننالیم که از تماشایش
باز گردد بسوی دیده نگاه
آنچه آن جلوه کرد با جانم
برق هرگز نمیکند به گیاه
ای که بی باک بر سر راهش
میروی و نمیروی از راه
باش یک لحظه تا برون آید
آفتابم ز زیر ابر سیاه
نفست از چه مرده زنده کند
گر نه روح اللهی، بلا اشباه
سنگ سوزم اگر ببٰارم اشک
چرخ ریزم اگر بر آرم آه
گاه و بیگاه منع ما نکنی
چشمت ار بر رخش فتد ناگاه
گفتمش میرود رضی گفتا
هر کجا میرود خدا همراه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به زیبایی و جذابیت معشوق اشاره میکند و از تاثیر چشمان او بر دل و جان انسان میگوید. او میخواهد زیباییهای آسمان و زمین را زیر پای محبوب بیان کند و از شادی و مستی روزهای جوانی یاد میکند. شاعر به لحظهای اشاره میکند که باید توقف کند تا محبوبش از پس ابرها پیدایش شود. همچنین به نیروی عشق و ارتباط معنوی با خداوند اشاره میکند و میافزاید که هر جا محبوب برود، خدا نیز با اوست. شعر به نوعی ترکیب احساسات عاشقانه و روحانی را به نمایش میگذارد.
هوش مصنوعی: با نگاه جذاب و لبخند زیبايت، دلها را مجذوب میکنی و حتی سنگ و سختیها را نرم میکنی.
هوش مصنوعی: هر چه در دستان توست، چه آسمان و چه زمین، زیر پاهایت است، حتی خورشید و ماه.
هوش مصنوعی: در این روزهای خوش و سرمستی نمیخواهیم به خواب برویم و از زندگی غافل شویم. ما اکنون به یک نقطه مهم در زندگیمان رسیدهایم که باید از آن استفاده کنیم.
هوش مصنوعی: اگر ما به خاطر تماشای او شکایت نکنیم، ممکن است او دوباره به سمت چشمان ما برگردد و ما را تماشا کند.
هوش مصنوعی: هر چه که آن زیبایی در وجودم نقش بسته، هیچگاه مانند برق یا نور درختان بر جانم تأثیر نمیگذارد.
هوش مصنوعی: ای کسی که با شجاعت بر سر این راه قدم میگذاری و از آنجا بازنمیگردی.
هوش مصنوعی: لحظهای صبر کن تا آفتابم از زیر ابر تیره بیرون بیاید.
هوش مصنوعی: نفست چه خاصیتی دارد که بتواند جان بپروراند، اگر نه اینکه به روح خداوند پیوندی دارد و شبیه آن است.
هوش مصنوعی: اگر سنگ باشم، اشکهایم آتش میزنند و اگر آهی بکشم، آسمان به لرزه درمیآید.
هوش مصنوعی: هر از گاهی چشم تو بر من میافتد و از این نگاه، مانع آزارم نمیکنی.
هوش مصنوعی: به او گفتم که او میرود، او گفت: هر جا که برود، خدا همواره با اوست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از شبستان ببشکم آمد شاه
گشت بشکم ز دلبران چون ماه
ای ز عکس رخ تو ، آینه ماه
شاه حُسنی و ، عاشقانْت سپاه
هر کجا بنگری ، دمد نرگس
هر کجا بگذری ، برآید ماه
روی و موی تو نامهٔ خوبی است
[...]
کار زرگر به زر شود بر راه
زر به زرگر سپار و کار بخواه
بر فلک بر دو مرد پیشه ورند
آن یکی درزی آن دگر جولاه
این ندوزد مگر قبای ملوک
و آن نبافد مگر گلیم سیاه
دولت خاص و خاصه زاده شاه
رایت فخر بر کشید به ماه
تاج گردون محمد آنکه گرفت
در بزرگیش ملک و عدل پناه
ملک را داد رای او رونق
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.