گنجور

 
رضی‌الدین آرتیمانی

روی یار است یا گل نسرین

کوی یار است یا بهشت برین

زیر دستت چه آفتاب و چه ماه

پایمالت چه آسمان چه زمین

چند از حسرت سراپایت

بی سرو پا شویم و بی دل ودین

همه زنار بر میٰان بندی

بشنوی حرفی از گوشه نشین

سر به چرخش فرو نمی‌آرم

گر سرم ز آسمٰان رسد به زمین

بد گمان گشته‌ای بکش زارم

کاین گمٰان میکشد مرا بیقین

بر‌ رخ او رضی عرق بنگر

گرد مه، گر ندیده‌ای پروین

بی‌طهارت نمیرسد به نجات

بی‌بکارت، نمیرسد کابین

چند ازین غافلی رضی برخیز

کاروان رفت بیش از ین منشین

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
عنصری

بهمه شهر بود ازو آذین

در بریشم چو کرم پیله زمین

فرخی سیستانی

باغبان! زیر سرو بن منشین

نه کجا سرو نیست نیست زمین

نه همه سایه زیر سرو بود

زیر شاخ سمن شو و بنشین

باغ تو پر درخت سایه ورست

[...]

قطران تبریزی

مجلس است این مگر بهشت برین

که بنای بهشت است بر این

پیکر بومش از بدایع روم

نقش دیوارش از صنایع چین

این ز دلها همی زداید زنگ

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از قطران تبریزی
مسعود سعد سلمان

قدحی نوش کرد شاه زمین

شاه محمود سیف دولت و دین

تا که نفس چو آب او شد پاک

شد متین شخص او چو کوه متین

نز پی علتی و رنجی خورد

[...]

مشاهدهٔ ۶ مورد هم آهنگ دیگر از مسعود سعد سلمان
ابوالفرج رونی

ای جمال ترا کمال قرین

طوق طوع تو بر شهور و سنین

از یمین تو ملک برده یسار

به یسار تو دهر خورده یمین

هر کجا حزم تو فرود آید

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از ابوالفرج رونی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه