گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
رضی‌الدین آرتیمانی

حیف که اوقات ما تمام هبا شد

عمر گرانمایه صرف چون و چرا شد

ما حصلی خود نداشت غیر ندامت

حیف ز عمری که صرف مهر و وفا شد

آنکه جمٰال تو دید بی دل و دین گشت

و آنکه وصال تو یافت بی سر و پا شد

یار شد اغیار و روزگار دگر شد

روزی کافر مبٰاد آنچه به ما شد

دین و دلی داشتیم و خاطر جمعی

زلف پریشان و چشم مست بلا شد

غیر نکرد آنچه ما ز خویش کشیدیم

هجر نکرد آنچه روز وصل بما شد

دربدر افتاد و اختیار نماندش

از درت آنکو به اختیار جدا شد

مرگ رضی موجب ملال تو گردید

زنده بلا بس نبود مرده بلا شد