گنجور

 
رفیق اصفهانی

والا نصیر ملت و دین میرزا نصیر

ای از جبین سترده همی نقش گردپا

زین پیش در رهی که گهی پا گذاشتی

صرصر به سرعتش نرسیدی به گردپا

برخاستن کنون نتوانم ز جا ز ضعف

دستم به قوت ار نشود پای مرد پا

پائی به پیش می نهم و پائی از عقب

جنگ و گریز می کنم اندر نبرد پا

گامی به کام دل نزنم بعد ازین چنین

ماند گرم زره فرس رهنورد پا

لطفی نما و باز رهانم ز دست درد

زین بیش دردسر ندهم تا ز درد پا