گنجور

 
رفیق اصفهانی

حیف از تو که با اهل وفا یار نباشی

یار همه باشی و به ما یار نباشی

گر یار نباشی تو به ما عیب نباشد

شاهی تو چه عیب ار به گدا یار نباشی

مهری تو از آن رو نکنی میل به ذره

ماهی تو از آن رو به گدا یار نباشی

بی یار بود یار تو زیرا که تو بی مهر

با هر که بود باشی و با یار نباشی

مثل تو کسی را به جهان یار نباشد

گر با همه کس در همه جا یار نباشی

الفت ببر از خلق اگر مرد خدایی

تا یار به خلقی به خدا یار نباشی

بی یار نباشی چو رفیق ای دل بی کس

گر با همه کس بهر وفا یار نباشی

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode