به چرخ اگر چه فزونست از شماره ستاره
ندیده چرخ به نیکوئی ستاره ستاره
چه نسبت است به خوبان ستاره را که به نسبت
ستاره اند نکویان و ماهپاره ستاره
نظاره کن بعرق آن رخ ستاره فشان را
بروی ماه نکردی دگر نظاره ستاره
ربوده بود دمی خواب خلق چشم سیاهش
که بود خفته در آغوش گاهواره ستاره
نشان خوردن خون داشت آنزمان لب لعلش
که بود در بغل دایه شیرخواره ستاره
شب مرا نکند جز ستاره روشن اگر چه
دمد زهر طرفی مه زهر کناره ستاره
کنند ماه وشان در نقاب شرم نهان رخ
کند رفیق چو ماه رخ آشکاره ستاره
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.