گر مصور مه من نقش تو دلخواه کشد
نکشد همچو تو دلخواه، مگر ماه کشد
تن من کاهی و بار غم تو کوهی، چون
بار چون کوه کسی با تن چون کاه کشد
تا به کی ای مه بی مهر ز هجرت شب و روز
چشم من اشک نشاند، دل من آه کشد
هفته ی هجر تو ای ماه نماید سالی
آه ای ماه اگر هجر تو یک ماه کشد
محتسب گوید اگر می نکشم در همه عمر
مشنو از وی که اگر گه نکشد گاه کشد
ای خوش آن بزم که از اول شب تا دم صبح
با تو من می کشم و غیر ز من آه کشد
جز ز دست تو بت حور لقا گرچه رفیق
از کف حور کشد باده به اکراه کشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر که بینم که پس زانوی غم آه کشد
میرم از غم که مبادا ز غم آن ماه کشد
با وجود قد رعناش اگر زاهد را
دل به طوبی کشد از همت کوتاه کشد
هرکه از پیرهنش نکهت جان یافت کجا
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.