گنجور

ظهیر فاریابی

نقل قول‌ها و شعرهای مرتبط ظهیر فاریابی

  1. ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۱ :: ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۸ - در مدح جلال‌الدین هوشنگ گوید

    ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۱: سفر گزیدم وبشکست عهد قربی را - مگر به حله ببینم جمال سلمی را

    ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۸ - در مدح جلال‌الدین هوشنگ گوید: درست بود به من عهد اقربا ز حضر - «سفر گزیدم و بشکست عهد قربی را»

  2. ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۱۷ :: ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۲۲ - در مدح جلال‌الدین هوشنگ شاه

    ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۱۷: مرا ز دست هنرهای خویشتن فریاد - که هریکی به دگرگونه داردم ناشاد

    ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۲۲ - در مدح جلال‌الدین هوشنگ شاه: هنر رسید به فریاد من، چرا گویم - « مرا ز دست هنرهای خویشتن فریاد»

  3. ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۱۷ :: ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۲۲ - در مدح جلال‌الدین هوشنگ شاه

    ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۱۷: مرا ز دست هنرهای خویشتن فریاد - که هریکی به دگرگونه داردم ناشاد

    ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۲۲ - در مدح جلال‌الدین هوشنگ شاه: زنائیات زمانم هزار گونه غم است - « که هر یکی به دگرگونه داردم ناشاد»

  4. ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۱۷ :: آذر بیگدلی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷ - در شمه‌ای از حال خود و تأسف خرابی خانه و منقبت کاظمین علیهما السلام فرماید

    ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۱۷: مرا ز دست هنرهای خویشتن فریاد - که هریکی به دگرگونه داردم ناشاد

    آذر بیگدلی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷ - در شمه‌ای از حال خود و تأسف خرابی خانه و منقبت کاظمین علیهما السلام فرماید: نیم ز اهل هنر، چون ظهیر، تا گویم - مرا ز دست هنرهای خویشتن فریاد

  5. ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۳۱ :: سعدی » بوستان » در نیایش خداوند » بخش ۵ - مدح محمد بن سعد بن ابوبکر

    ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۳۱: نه کرسی فلک نهد اندیشه زیر پای - تا بوسه بر رکاب قزل ارسلان دهد

    سعدی » بوستان » در نیایش خداوند » بخش ۵ - مدح محمد بن سعد بن ابوبکر: چه حاجت که نه کرسی آسمان - نهی زیر پای قزل ارسلان

  6. ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۳۱ :: سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۰ - در مدح سلطان اویس

    ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۳۱: شاید که بعد خدمت یکساله در عراق - نانم هنوز خسرو مازندران دهد؟!

    سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۰ - در مدح سلطان اویس: «شاید که بعد خدمت سی‌سال در عراق - نانم هنوز خسرو مازندران دهد»

  7. ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۴۲ :: آذر بیگدلی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳ - در مدح ابوالفتح خان زند ابن کریمخان وکیل

    ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۴۲: اگر چه موج برآورد سالها دریا - به هیچ وقت نیفکند بر کران گوهر

    آذر بیگدلی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳ - در مدح ابوالفتح خان زند ابن کریمخان وکیل: وگرنه موجه ی دریا چنانکه گفت ظهیر: - «بهیچ وقت نیفگنده بر کران گوهر»

  8. ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۴۸ :: ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۴۷ - در مدح جلال‌الدین هوشنگ شاه

    ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۴۸: چو زهره وقت صبوح از افق بسازد چنگ - زمانه تیز کند ناله مرا آهنگ

    ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۴۷ - در مدح جلال‌الدین هوشنگ شاه: ز بهر نام تو گویم جواب شعر ظهیر - «چو زهره وقت صبوح از افق بسازد چنگ»

  9. ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۵۴ :: حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۰

    ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۵۴: مرا امید وصال تو زنده می دارد - وگرنه بی تو نه عینم بماند و نه اثرم

    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۰: مرا امیدِ وِصالِ تو زنده می‌دارد - و گر نه هر دَمَم از هجرِ توست بیمِ هلاک

  10. ظهیر فاریابی » رباعیات » شمارهٔ ۲۵ :: حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰

    ظهیر فاریابی » رباعیات » شمارهٔ ۲۵: با کس غم دل مگوی زیرا که نماند - یک دوست که با او غم دل بتوان گفت.

    حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰: غم در دلِ تنگِ من از آن است که نیست - یک دوست که با او غمِ دل بتوان گفت