پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۷۷ - سختی و سختی‌ها

نهفتن به عمری غمِ آشکاری

فکندن به کِشتِ امیدی شراری

به پایِ نهالی که باری نیارد

جفا دیدن از آب و گِل، روزگاری

به بزمِ فرومایگان ایستادن

نشستن به دریوزه در رهگذاری

ز بیمِ هژبران، پناهنده گشتن

به گرگی سیه‌دل، به تاریک‌غاری

ز سنگین‌دلی، خواهشِ لطف کردن

سُوی ناکسی، بردن از عجز کاری

به جای گُلِ آرزویی و شوقی

نشاندن به دل، نوکِ جانسوز خاری

به دریا در افتادن و غوطه خوردن

نه جستن پناهی، نه دیدن کناری

زبون گشتن از درد و محروم ماندن

به‌هرجا برون بودن از هر شماری

شنیدن ز هر سفله، حرف درشتی

ز مردم‌کشی، خواستن زینهاری

به آهی، پراکنده گشتن چو کاهی

ز بادی، پریشان شدن چون غباری

بسی خوش‌تر و نیک‌تر نزد دانا

ز دمسازیِ یارِ ناسازگاری