من شنیدم که صاحب دیذی
داشت ناپاکزاده تلمیذی
سالها دیده در سرای سپنج
پر هنر بر سرش مصیبت و رنج
تا خرد جمع کرد و دانا شد
هم سخن گوی و هم توانا شد
گر چه بسیار مال و جاه بیافت
قرب سلطان و عز شاه بیافت
چون وفا در سرشت و زاد نداشت
حق استاد خود بیاد نداشت
راستان رنج خود تلف کردند
زانکه در کار ناخلف کردند
پاک تن در وفا تمام آید
بدگهر نا پسند و خام آید
هر که در سیرت وفا شد گرد
ز وفا راه در فتوت برد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر داستان شخصی را بیان میکند که علیرغم اینکه سالها در تحصیل و فراگیری علم کوشیده و به مقام دانایی و مهارتی رسیده، اما وفا و احترام به استادش را فراموش کرده است. او در راه کسب مال و جاه موفق بوده، اما به خاطر بیوفاییاش تلاشهایش بیاثر گشته و رنجهایش به هدر رفته است. نهایتاً شاعر به این نکته اشاره میکند که پاکی و وفاداری در سیرت، باعث ارتقاء شخصی میشود و انسان را به راههای نیک هدایت میکند.
هوش مصنوعی: من شنیدم که فردی صاحب فرزندی ناپاک و بد کردار بود.
هوش مصنوعی: سالیان زیاد در خانهای پر از هنر و استعداد زندگی کرده، اما در عوض، بر او مصیبت و سختی گذشته است.
هوش مصنوعی: با کسب دانش و جمعآوری خرد، هم به توانایی صحبت کردن رسید و هم به توانایی عمل کردن.
هوش مصنوعی: اگرچه مال و مقام زیادی به دست آوردی، اما نزد پادشاه و در عزت او مقام خاصی پیدا کردی.
هوش مصنوعی: چون وفا در ذات و نهادش نبود، حق استاد خود را به یاد نیاورد.
هوش مصنوعی: راستان برای رسیدن به هدفهای درست و با ارزش، زحمت زیادی کشیدند، اما نتیجه کارشان به دلایل نادرست و ناخالصی که داشتند، به هدر رفت.
هوش مصنوعی: انسان پاک و وفادار در رفتار و کردار خود، هرگز به افرادی که دارای نیکی و صداقت نیستند، تمایل پیدا نمیکند و به آنها بیاعتنا میشود.
هوش مصنوعی: هر فردی که در عمل و رفتار خود پایبند به وفاداری باشد، به حقیقت وفا دست مییابد و به سوی بزرگمنشی و جوانمردی هدایت میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بیامد بوعده بر سامند
آن کنیزک سبک زبام بلند
برسن سوی او فرود آمد
گفتی از جنبشش درود آمد
جان سامند را بلوس گرفت
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
نیست سیماب و آب و هست درو
صفوت آب و گونه سیماب
نه سطرلاب و خوبی و زشتی
[...]
ثقة الملک خاص و خازن شاه
خواجه طاهر علیک عین الله
به قدوم عزیز لوهاور
مصر کرد و ز مصر بیش به جاه
نور او نور یوسف چاهی است
[...]
ابتدای سخن به نام خداست
آنکه بیمثل و شبه و بیهمتاست
خالق الخلق و باعث الاموات
عالم الغیب سامع الاصوات
ذات بیچونش را بدایت نیست
[...]
الترصیع مع التجنیس
تجنیس تام
تجنیس تاقص
تجنیس الزاید و المزید
تجنیس المرکب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.