گنجور

 
اوحدی

صافی چو ترا دید روان می‌نالد

برسینه ز غم سنگ زنان می‌نالد

گفتی تو که: نالیدن صافی از چیست؟

جانش به لب آمدست از آن می‌نالد

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode