مبارک روز بود امروز، یارا
که دیدار تو روزی گشت ما را
من آن دوزخ دلم، یارب، که دیدم
به چشم خود بهشت آشکارا
نه مهرست این، که داغ دولتست این
که بر دل بر ز دست این بینوا را
ز یک نا گه چه گنج دولتست این؟
که در دست اوفتاد این بینوا را
درین حالت که من روی تو دیدم
عنایتهاست با حالم خدا را
هم آه آتشینم کارگر بود
که شد نرم آن دل چون سنگ خارا
مرا تشریف یک پرسیدنت به
ز تخت کیقباد و تاج دارا
بکش زود اوحدی را، پس جدا شو
که بیرویت نمیخواهد بقا را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف احوالات عاشقانه و روحانی شاعر میپردازد. شاعر از دیدار یارا و تاثیر عمیق آن بر دلش سخن میگوید. او به شدت تحت تأثیر زیبایی و عنایت یار قرار گرفته و آن را نوعی بهشت میداند. شاعر همچنین از احساسات آتشین و دلتنگیهایش میگوید و اشاره میکند که برای او، دیدن یار مانند تاج و تختی در زندگیاش است. در نهایت، شاعر از جدایی و خواستهای برای بقا به دور از یار ابراز نگرانی میکند.
هوش مصنوعی: امروز روز خوشی بود، زیرا دیدار تو به اندازهای شادیآور بود که باعث روشنی و سرور در زندگی ما شد.
هوش مصنوعی: من در دل خود، عذابی را احساس میکنم که به وضوح بهشت را در مقابل خود دیدهام.
هوش مصنوعی: این احساس، نه ناشی از محبت است، بلکه نشاندهندهی زخم و درد ناشی از قضا و قدر زندگی است که بر دل این بیچاره نشسته است.
هوش مصنوعی: یکباره چه ثروت و خوشبختی به دست آمده است؟ که این بیچاره، ناگهان به آن دست یافته است.
هوش مصنوعی: در این وضعیت که من را در حالتی از توجه و محبت تو دیدم، واقعا شگفتیهایی در وجودم به وجود آمده و باعث سپاسگزاری از خداوند شدم.
هوش مصنوعی: ناله و زاری آتشین من تأثیرگذار بود و باعث شد که دل سخت و سنگی او نرم و پذیراتر شود.
هوش مصنوعی: سوال کردن یک بار از من برایت باارزشتر است از اینکه بر روی تخت کیقباد بنشینی و تاج دارا بر سر داشته باشی.
هوش مصنوعی: زود اوحدی را بکش و جدا شو، زیرا بدون تو زندگی برای او قابل تحمل نیست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به حق نالم ز هجر دوست زارا
سحرگاهان چو بر گلبن هَزارا
قضا گر داد من نستاند از تو
ز سوز دل بسوزانم قضا را
چو عارض برفروزی میبسوزد
[...]
خداوندا بگردانی بلا را
ز آفتها نگه داری تو ما را
سپاس و آفرین آن پادشا را
که گیتی را پدید آورد و ما را
سر و سرهنگْ میدان وفا را
سپهسالار و سر خیلْ انبیا را
نصیبی ده ز گنج خود گدا را
نوائی ده بلطفت بی نوارا
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.