ای از گل سوری دهنت غنچه نمایی
وی بر سمن از سنبل تر غالیه سایی
میدان که: سر ما و نشان قدم تست
در کوی تو هر جا که سری بینی و پایی
دوش این دل من خانهٔ عشق تو همی کند
و امروز دگر باره بنا کرد سرایی
بیواسطه روزی هوس دیدن ما کن
کندر دل ما جز هوست نیست هوایی
یک روز به زلف تو در آویزم و رفتم
شک نیست که باشد سر این رشته به جایی
دی منکر ما را هوس پرده دری بود
پنداشت که بتوان زدن این پرده به تایی
آن کس که درین واقعه عذرم نپذیرد
بر سینه نخوردست مگر تیر بلایی
من گردن تسلیم به شمشیر سپردم
از دوست کجا روی بپیچم به قفایی؟
زان تخم وفا بهره چه معنی که ندیدیم
نیکی و بدی را چو پدیدست جزایی
برگشتنت، ای اوحدی، از یار خطا بود
دل بر نتوان داشت ز ترکی به خطایی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خون در دل آزرده نهان چند بماند
شک نیست که سر برکند این درد به جایی
همین شعر » بیت ۵
یک روز به زلف تو در آویزم و رفتم
شک نیست که باشد سر این رشته به جایی
دل تنگ مدار، ای ملک، از کار خدایی
آرام و طرب رامده از طبع جدایی
صد بار فتادست چنین هر ملکی را
آخر برسیدند به هر کام روایی
آن کس که ترا دید و ترا بیند در جنگ
[...]
ای خواجه، تو را در دل اگر هست صفائی
بر هستی آن چونکه تو را نیست ضیائی؟
ور باطنت از نور یقین هست منور
بر ظاهر آن چونکه تو را نیست گوائی؟
آری چو بود ظاهر تحقیق، ز تلبیس
[...]
ای ترک من امروز نگویی به کجایی
تا کس نفرستیم و نخوانیم نیایی
آنکس که نباید بر ما زودتر آید
تو دیرتر آیی به بر ما که ببایی
آن روز که من شیفتهتر باشم برتو
[...]
تا تو ز من ای لعبت فرخار جدایی
رفت از دل من خسته همه کام روایی
هر روز مرا انده هجران چه نمایی
هر روز به من برغم عشقت چه فزایی
ای کرده دلم سوختهٔ درد جدایی
از محنت تو نیست مرا روی رهایی
معذوری اگر یاد همی نایدت از ما
زیرا که نداری خبر از درد جدایی
در فرقت تو عمر عزیزم به سر آمد
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.