بر گل از عنبر کمندی بستهای
گرد ماه از مشک بندی بستهای
از لب لعل و دهان تنگ، خوش
شکرش بگشوده، قندی بستهای
از سر زلف پریشان هر نفس
دست و پای مستمندی بستهای
هر دم از بهر شکار خاطری
زین شوخی بر سمندی بستهای
بیدلانی کز تو میجستند کام
چند را کشتی و چندی بستهای
میوهٔ وصلت به ما مشکل رسد
زانکه بر شاخ بلندی بستهای
نیست عیبی گر بسوزانی مرا
که آتشی اندر سپندی بستهای
اوحدی را کی پسندی بعد ازین؟
چون دل اندر ناپسندی بستهای
تا تو بستی بار تبریز، ای پسر
بر دلم کوه سهندی بستهای
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عهد با بالابلندی بسته ای
دل به شوخی خودپسندی بسته ای
کرده ای زین ابلقت را چون فلک
آفتابی بر سمندی بسته ای
تنگ شکر را گشودی از لبت
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.