گنجور

 
اوحدی

بر گل از عنبر کمندی بسته‌ای

گرد ماه از مشک بندی بسته‌ای

از لب لعل و دهان تنگ، خوش

شکرش بگشوده، قندی بسته‌ای

از سر زلف پریشان هر نفس

دست و پای مستمندی بسته‌ای

هر دم از بهر شکار خاطری

زین شوخی بر سمندی بسته‌ای

بیدلانی کز تو می‌جستند کام

چند را کشتی و چندی بسته‌ای

میوهٔ وصلت به ما مشکل رسد

زانکه بر شاخ بلندی بسته‌ای

نیست عیبی گر بسوزانی مرا

که آتشی اندر سپندی بسته‌ای

اوحدی را کی پسندی بعد ازین؟

چون دل اندر ناپسندی بسته‌ای

تا تو بستی بار تبریز، ای پسر

بر دلم کوه سهندی بسته‌ای

 
 
 
جدول قرآن کریم
اوحدی

همین شعر » بیت ۱

بر گل از عنبر کمندی بسته‌ای

گرد ماه از مشک بندی بسته‌ای

سعیدا

اوحدی خوش گفته ای بر روی یار

«بر گل از عنبر کمندی بسته ای»

شیخ بهایی

میوه وصلت به ما کمتر رسد

زان که بر شاخ بلندی بسته ای

عاشقانی را که در دام تواند

کشته ای چندی و چندی بسته ای

سعیدا

عهد با بالابلندی بسته ای

دل به شوخی خودپسندی بسته ای

کرده ای زین ابلقت را چون فلک

آفتابی بر سمندی بسته ای

تنگ شکر را گشودی از لبت

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه