گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
اوحدی

هر که مشغول تو گشت از دگران باز آید

وانکه در پای تو افتاد سرافراز آید

هر کبوتر که ز دام سر زلفت بجهد

به سر دانهٔ خال تو سبک باز آید

وقت جان دادن اگر بر رخت افتد نظرم

چشم من تا به لب گور نظر باز آید

ور سگ کوی تو در گور من آواز دهد

استخوانم ز نشاط تو به آواز آید

مفلسی را که خیال تو در افتد به دماغ

گر صدش غم بود اندر طرب و ناز آید

آنکه با واقعهٔ عشق تو پرداخت چو من

چه عجب! اگر به سخن واقعه پرداز آید

خود گرفتم ز غم خویش بسوزی تو مرا

چون من امروز که داری که سخن ساز آید؟

قصهٔ اوحدی از راه سپاهان بشنو

همچو آوازهٔ سعدی که ز شیراز آید

 
 
 
سعدی

کاروانی شکر از مصر به شیراز آید

اگر آن یار سفرکرده ما بازآید

گو تو بازآی که گر خون منت در خورد است

پیشت آیم چو کبوتر که به پرواز آید

نام و ننگ و دل و دین گو برود این مقدار

[...]

خواجوی کرمانی

بلبل دلشده از گل به چه رو باز آید

که دلش هر نفس از شوق به پرواز آید

آنک بگذشت و مرا در غم هجران بگذاشت

باز ناید و گر آید ز سر ناز آید

همدمی کو که برو عرضه کنم قصّه شوق

[...]

جهان ملک خاتون

جان به شکرانه دهم گر بت ما باز آید

یا شبی با من دلسوخته دمساز آید

که رساند ز من خسته پیامی بر دوست

هم مگر باد صبا محرم این راز آید

گر گذاری کند آن سرو به خاکم روزی

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از جهان ملک خاتون
صائب تبریزی

بر سر حرف، گر آن چشم فسون ساز آید

با نفس سوختگی سرمه به آواز آید

از غریبی به وطن می روم و می گویم

وقت آن خوش که به غربت ز وطن باز آید

ذوق کاوش اگر این است که من یافته ام

[...]

آشفتهٔ شیرازی

اگر آن ترک سیه‌چشم به شیراز آید

بختِ برگشتهٔ عُشّاق ز در باز آید

هر که منصورصفت جا به سر دار گزید

در میان صف عشاق سرافراز آید

هر کجا ماه‌رخی چهره فروزد چون شمع

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از آشفتهٔ شیرازی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه