هر که مشغول تو گشت از دگران باز آید
وانکه در پای تو افتاد سرافراز آید
هر کبوتر که ز دام سر زلفت بجهد
به سر دانهٔ خال تو سبک باز آید
وقت جان دادن اگر بر رخت افتد نظرم
چشم من تا به لب گور نظر باز آید
ور سگ کوی تو در گور من آواز دهد
استخوانم ز نشاط تو به آواز آید
مفلسی را که خیال تو در افتد به دماغ
گر صدش غم بود اندر طرب و ناز آید
آنکه با واقعهٔ عشق تو پرداخت چو من
چه عجب! اگر به سخن واقعه پرداز آید
خود گرفتم ز غم خویش بسوزی تو مرا
چون من امروز که داری که سخن ساز آید؟
قصهٔ اوحدی از راه سپاهان بشنو
همچو آوازهٔ سعدی که ز شیراز آید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف تجربه عاشقانه و تاثیر عمیق عشق بر زندگی انسان میپردازد. شاعر بیان میکند که هر کسی که به عشق و زیبایی معشوق مشغول شود، از دیگران دور میماند و کسانی که در این راه سقوط کنند، سرافراز و عزتمند خواهند بود. او با استفاده از تصویر کبوتری که از دام زلف معشوق آزاد میشود، به آزادی و خوشی اشاره میکند.
شاعر میگوید که حتی در لحظههای پایانی زندگی و مرگ، زیبایی معشوق در نظرش حاضر است و این عشق به او نشاط میدهد. او به تأثیر تخیل عشق در روح انسان اشاره میکند و میگوید اگر کسی همچون او، گرفتار عشق باشد، طبیعی است که درباره عشق سخن به میان آورد. در پایان، شاعر از اوحدی، شاعری دیگر، و آواز سعدی یاد میکند که اشاره به ارزش و شهرت شعر و عشق در تاریخ دارد.
هوش مصنوعی: هر کسی که به تو مشغول شود، از بقیه فاصله میگیرد و برمیگردد. اما کسی که در برابر تو تواضع کند و به زمین بیفتد، با سربلندی برمیخیزد.
هوش مصنوعی: هر کبوتر که از چنگ زلف تو رها شود، به سوی دانهٔ سیاه تو بازمیگردد.
هوش مصنوعی: زمانی که میخواهم جان بدهم، اگر نگاه من بر چهرهات بیفتد، چشمانم تا لب گور باز خواهد شد.
هوش مصنوعی: اگر سگی از کوی تو در گور من صدا کند، استخوانم از شادی تو به آواز درمیآید.
هوش مصنوعی: اگر فقیری به تو فکر کند و در ذهنش تو را مجسم کند، حتی اگر صدها غم و درد داشته باشد، باز هم در دلش شاد و با ناز و لطافت خواهد بود.
هوش مصنوعی: کسی که به تجربهٔ عشق تو مانند من آشناست، چه چیزی بعید است اگر به زبان بگوید که چه اتفاقی افتاده است.
هوش مصنوعی: من از غم خود به اندازهای داغ دارم که اگر تو هم مثل من باشید و در این وضعیت من را صدمه بزنید، چه کسی به دردم میرسد؟
هوش مصنوعی: داستان اوحدی را از سرزمین سپاهان بشنو، مانند صدای سعدی که از شیراز میآید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کاروانی شکر از مصر به شیراز آید
اگر آن یار سفرکرده ما بازآید
گو تو بازآی که گر خون منت در خورد است
پیشت آیم چو کبوتر که به پرواز آید
نام و ننگ و دل و دین گو برود این مقدار
[...]
بلبل دلشده از گل به چه رو باز آید
که دلش هر نفس از شوق به پرواز آید
آنک بگذشت و مرا در غم هجران بگذاشت
باز ناید و گر آید ز سر ناز آید
همدمی کو که برو عرضه کنم قصّه شوق
[...]
جان به شکرانه دهم گر بت ما باز آید
یا شبی با من دلسوخته دمساز آید
که رساند ز من خسته پیامی بر دوست
هم مگر باد صبا محرم این راز آید
گر گذاری کند آن سرو به خاکم روزی
[...]
بر سر حرف، گر آن چشم فسون ساز آید
با نفس سوختگی سرمه به آواز آید
از غریبی به وطن می روم و می گویم
وقت آن خوش که به غربت ز وطن باز آید
ذوق کاوش اگر این است که من یافته ام
[...]
اگر آن ترک سیهچشم به شیراز آید
بختِ برگشتهٔ عُشّاق ز در باز آید
هر که منصورصفت جا به سر دار گزید
در میان صف عشاق سرافراز آید
هر کجا ماهرخی چهره فروزد چون شمع
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.