نقش لب تو از شکر و پسته بستهاند
زلف و رخت ز نسترن و لاله رستهاند
چشمان ناتوان تو، از بس خمار و خواب
گویی که از شکار رسیدهاند و خستهاند
دل چون بدید موی میان تو در کمر
گفت: این دروغ بین که بر آن راست بستهاند
سر در نیاورند ز اغلال در سعیر
آنها که از سلاسل زلف تو جستهاند
در حلقهای که عشق رخت نیست فارغند
در رستهای که راه غمت نیست رستهاند
روزی به پای خویش بیا و نگاه کن
دلهای ما، که چون سر زلفت شکستهاند
چون اوحدی به بوی وصال تو عالمی
در خاک و خون ز خفت و خواری نشستهاند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این بیتها شاعر به توصیف زیباییهای محبوبش میپردازد و احساسات عمیق عشق و درد جدایی را بیان میکند. لبهای محبوب از شکر و پسته توصیف شدهاند و زلف و چهرهاش با گلهای نسترن و لاله تشبیه میشوند. چشمان خمار او نشان از خستگی و خواب دارند، گویی که شکار کردهاند. دل شاعر از دیدن موی محبوب در کمرش به شدت متاثر میشود و او را به دروغگویی متهم میکند. همچنین، اشاره میکند به کسانی که از زنجیر زلف محبوب رهایی یافتهاند، اما در واقع عشق حقیقی را نمیشناسند. در پایان، شاعر از محبوب میخواهد که روزی به دلهای شکستهاش نگاهی بیندازد که به خاطر عشق او دچار درد و رنج شدهاند.
هوش مصنوعی: لبهای تو همچون شکر و پسته شیرین و دلانگیز است و زلف و زیبایی تو مانند گلهای نسترن و لاله به زیبایی و طراوت میبالد.
هوش مصنوعی: چشمان بیرمق و خستهات به نظر میرسد که به شدت تحت تأثیر خواب و خمار هستند، مثل اینکه از یک سفر شکار بازگشتهاند و از خستگی به خود میپیچند.
هوش مصنوعی: دل وقتی موهای میانت را در کمرت مشاهده کرد، گفت: این دروغ است که بر آن راست بستهاند.
هوش مصنوعی: افرادی که از زنجیرهای موهای تو رها شدهاند، هرگز در آتش دچار مشکل نخواهند شد.
هوش مصنوعی: در جمعی که نشانی از عشق وجود ندارد، افراد از یکدیگر بیخبر و بیتوجهاند. همچنین در مسیری که خبری از درد و غم تو نیست، مردم دور شده و بیخبرند.
هوش مصنوعی: روزی به پاهای خودت بیا و به دلهای ما نگاه کن؛ آنها مثل تارهای شکسته موهایت هستند.
هوش مصنوعی: وقتی اوحدی از عطر وصال تو سخن میگوید، تمام جهان در حسرت و درد ناشی از دوری تو در مصیبت و ذلت به سر میبرند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
فصل بهار و خلق بعشرت نشسته اند
مارا چو لاله ساغر عشرت شکسته اند
بیرون خرم ام ای گل خندان که در چمن
آیین نوبهار بیاد تو بسته اند
از خاک کشتگان غمت لاله می دمد
[...]
چون برگ گل ز بس پر و بالم شکستهاند
مکتوب وحشتم به پر رنگ بستهاند
پروانه مشربان به یک انداز سوختن
از صد هزار زحمت پرواز رستهاند
فرصتکفیل وحشت کس نیست زپن چمن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.