در خرابات عاشقان کوییست
وندرو خانهٔ پریروییست
طوقداران چشم آن ماهند
هر کجا بسته طاق ابروییست
به نفس چون نسیم جان بخشد
هر کرا از نسیم او بوییست
ورقی باز کردم از سخنش
زیر هر توی آن سخن توییست
من ازو دور و او به من نزدیک
پرده اندر میان من و اوییست
سوی او راهبر ندانم شد
تا مرا رخ به سایه و موییست
اوحدی، با کسی مگوی دگر
نام آن بت، که نازکش خوییست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سبب عاشقان نه نیکوییست
آفت دلبران نه مه روییست
عشق ذات و صفات شرکت نیست
بت پرستیدن از سیه روییست
عشق هم عاشقست و هم معشوق
[...]
در خرابات عاشقان کوییست
وندر آن خانه یک پریروییست
طوقداران چشم آن ماهند
هر کجا بسته طاق ابروییست
در خم زلف همچو چوگانش
[...]
هم به هر قبه ای تو را روییست
هم به هر جانبیت پهلوییست
هر بنفشه که بر لب جوییست
گره زلف عنبرینموییست
راستی جای پرهیاهوئیست
وز پی دفع خواب داروئیست
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.