اوحدالدین کرمانی
»
دیوان رباعیات
»
الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب
»
شمارهٔ ۱۳۳
زنهار حدیث عشق در گوش مکن
با یار دگر دست در آغوش مکن
تا بندگی ات به جان و دل بخریدیم
ما را تو به خیره خیره در کوش مکن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
جز بادهٔ نیستی دلا نوش مکن
جز سلسلهٔ نیاز در گوش مکن
روزی که به همّت ز فلک برگذری
بیچارگی خویش فراموش مکن
جز جام جلالت اجل نوش مکن
جز نغمهٔ عشق کبریا گوش مکن
در کان عقیق فقر عشرت نقد است
می میخور و قصهٔ پرندوش مکن
در وادی عشق، شعله خس پوش مکن
از زمزمه ی شوق فراموش مکن
بانگ خضر از برای گمراهی توست
گر گوش تو آواز کند، گوش مکن
زهرم به قدح دهی که می نوش مکن
در آتشم افکنی که هان جوش مکن
باری چو ز خون عاشقان می نوشی
این لخت کباب را فراموش مکن
ای دوست! چراغ مهر خاموش مکن
حرف غرض آمیز کسان گوش مکن
اکنون که شکفت غنچه ی باغ رخت
حق نفس مرا فراموش مکن
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.