شمارهٔ ۱۵۹
ز چشم من مجوش ای گریه هنگام وصال او
که محجوبست و میسازد هلاکم انفعال او
نه شرح شوقم آتش در پر روح امین افتد
اگر غم نامه هجر تو بر بندم ببال او
نمیرم زود غمگین است پیش از مردن یاران
کند آغاز شیون تا شود رفع ملال او
پس از مردن گره شد در گلویم گریه چون دیدم
که جان رو در قفا میرفت از شوق جمال او
بر آرد در لحد آهی که آتش در ملک گیرد
اگر باشد بجز اسرار عشق از من سؤال او
چو مست آمد برون عرفی چه گویم کاهل تقوی را
چسان زد شعله بر خاک عصمت رنگ آل او
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...