گنجور

 
عرفی

شنیده ام که بشوخی بر آن سری عرفی

که پرده بر سر اسرار چیده بگذاری

لطیفه ای به تو گویم که بعد از این به غلط

عنان طبع بطالت رهیده بگذاری

ز گوش کردنت آنگاه به بود گفتن

که در جهان سخن ناشنیده بگذاری

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode