گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
عرفی

خوش در خور است، حسرت تو با گریستن

بی یاد تو حلال مبادا گریستن

بی گریه دوستدار تو آرام گیر نیست

یا کاو کاو دیده و دل یا گریستن

گویی که یاد می کنمت گه گهی، ولی

بیهوده نیست در دل شب ها گریستن

نازم به غمزهٔ تو که یک گام کرده است

صد ساله ره ز دیدهٔ من تا گریستن

من خود کی ام که گریه به حالم کنی، ولی

می زیبدت به نرگس شهلا گریستن

گر کام دل ز گریه میسر شود، ز دوست

صد سال می توان به تمنا گریستن

عرفی حریف دیدهٔ تر نیستی، ولی

بسیار گریه آورد این نا گریستن