گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
عرفی

دانی که چیست مصلحت ما؟ گریستن

پنهان ملول بودن و تنها گریستن

بی درد را به صحبت ارباب دل چه کار

خندیدن آشنا نبود با گریستن

دایم به گریه غرقم و چون نیک بنگرم

زین گریه ره دراز بود تا گریستن

عمری به گریه های هوس آلود صرف شد، کنون

عمری به تازه بایدم و واگریستن

درمان من ز مسیحا مجو که هست

دردم جفای یار و مداوا گریستن

گاهی به یاد سرو قدی، گریه هم خوش است

تا کی ز شوق سدرهٔ طوبا گریستن

هر کس که هست گریه به جانش رواست و بس

نتوان به عالمی تن تنها گریستن

عرفی ز گریه دست نداری که در فراق

دردت ز دل نمی برد الا گریستن

 
 
 
فانوس خیال: گنجور با قلموی هوش مصنوعی
عرفی

خوش در خور است، حسرت تو با گریستن

بی یاد تو حلال مبادا گریستن

بی گریه دوستدار تو آرام گیر نیست

یا کاو کاو دیده و دل یا گریستن

گویی که یاد می کنمت گه گهی، ولی

[...]

صائب تبریزی

چند ای دل غمین به مداران گریستن؟

عیب است قطره قطره ز دریا گریستن

از گریه خوشه های گهر چید دست تاک

دارد درین حدیقه ثمرها گریستن

صبح امید می دمد از دیده سفید

[...]

طغرای مشهدی

باشد اگر امید اثر با گریستن

کی دل کشد به خنده، بود تا گریستن

ای شمع،این قدر به تو لذت نمی رسد

سوز و گداز از تو و از ما گریستن

دیوانه خصلتیم، ز ما پر بعید نیست

[...]

جویای تبریزی

امروز چون توان به مدارا گریستن

باید چو ابر دجله و دریا گریستن

در ماتم حسین علی گر نریزی اشک

بر حال خویش گریه کن از ناگریستن

کارم در این غم است چو شمع سر مزار

[...]

قصاب کاشانی

خوش عشرتی است با دل دانا گریستن

بر کشت خویش در دل شب‌ها گریستن

بر حال خود به درگه او پیش‌بینی‌ای است

امروز در مصیبت فردا گریستن

باید به پای سرو چمن با صد آرزو

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه