گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
عرفی

باز به میدان ما، فوج بلا بسته صف

پای فلک در میان، رسم امان بر طرف

خرقه شکافان شوق، بی دف و نی در سماع

حله فشانان شید، تابع قانون و دف

جان قدیم اشتها، مانده همان ناشتا

وین تن حادث غذا، معدن آب و علف

چیدم و دیدم تمام، آبی و تابی نداشت

میوهٔ این چارباغ، گوهر این نه صدف

گفتی ام ای خود فروش، خود چه متاعی، بگو

گر نخری شبچراغ، ور نه فروشی خزف

بشنو و بو کن اگر، گوشی و مغزیت هست

زمزمهٔ لوکشف، لخلخهٔ من عرف

عرفی اگر ره روی، دوری منزل مبین

رو که مدد می کند همت شاه نجف

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode