گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
عرفی

چه مهربان به سفر شد، چه تند قهر آمد

فرشته ای بشد و فتنه ای به شهر آمد

کرشمه ای که دگر ناخنی رساند باز

گشود گریهٔ تلخ و هزار نهر آمد

قیاس کن که چه آبم رود به جوی حیات

که گاه گریهٔ شادی ز دیده زهر آمد

به شومی دل از عافیت رمیدهٔ من

ز کوه و بادیهٔ آوارگی به شهر آمد

مکو که بی خبر آمد به دهر عرفی و رفت

هر آن که از عدم آمد، چنین به دهر آمد

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode