چه مهربان به سفر شد، چه تند قهر آمد
فرشته ای بشد و فتنه ای به شهر آمد
کرشمه ای که دگر ناخنی رساند باز
گشود گریهٔ تلخ و هزار نهر آمد
قیاس کن که چه آبم رود به جوی حیات
که گاه گریهٔ شادی ز دیده زهر آمد
به شومی دل از عافیت رمیدهٔ من
ز کوه و بادیهٔ آوارگی به شهر آمد
مکو که بی خبر آمد به دهر عرفی و رفت
هر آن که از عدم آمد، چنین به دهر آمد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره حال و هوای انسانی است که پس از تجربه سفر و قهر و لطف، با احساسات متناقضی مواجه شده است. شاعر به توصیف ورود یک فرشته و پس از آن وقوع فتنه و اشک میپردازد. او به قیاس بین اشکهای شادی و غم اشاره میکند و از آوارگی و شومی دلش سخن میگوید. در نهایت، شاعر به مرگ و زوال انسان و غفلتاش از دنیای فانی اشاره میکند. این متن در کل، احساسات عمیق و دلهرهآور از زندگی و سرنوشت را بازتاب میدهد.
هوش مصنوعی: دوست مهربان سفر را آغاز کرد و ناگاه یک فرشته مصرع قهری آمد که موجب ایجاد آشوبی در شهر شد.
هوش مصنوعی: نگاهی که بهمن ابراز کرد، گشایشی در دل ایجاد کرد و باعث شد تا اشکهای تلخی بریزد و احساسات زیادی به راه بیفتد.
هوش مصنوعی: تصور کن چه حالتی دارم که زندگیام مانند جوی آب جاری است و گاهی اوقات از شدت شادی، اشک از چشمانم ریخته میشود، اما آن اشک تلخی دارد و به نوعی زهرآلود است.
هوش مصنوعی: دل من به خاطر بدیها ناراحت و آشفته است و از آرامش دور شده است. به همین دلیل، من از کوه و بیابانهای سرگردانی به شهر برگشتم.
هوش مصنوعی: هرگز غافل نباش که بدون اطلاع و آگاهی به این دنیا آمدهای و در نهایت نیز خواهی رفت. هر انسانی که از نیستی به وجود آمده، همینگونه به زندگی در این دنیا قدم گذاشته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.