گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
عرفی

گر به دیرم طلبد مغبچه ی حور سرشت

بیم دوزخ برم از یاد جو امید بهشت

نسبت سبحه و زنار دو صد رنگ آمیخت

ور نه این رشته ی پیمانست که آدم بسرشت

عشرت رفته مجو باز، که دهقان فلک

تخم هر کشته که بدرود دگر بار بکشت

ساغر می چو دهی بوسه ز پی نیز بده

به ندامت بکشم گر که کنندم به بهشت

ترک دین در ره معشوق گناه است، ولی

نه گناه است که در نامه توانند نوشت

این قدر کعبه پرستی که تو داری عرفی

از تو آید که کنی منع من از طوف کنشت

 
 
 
خواجوی کرمانی

منزل ار یار قرین است چه دوزخ چه بهشت

سجده‌گه گر به نیاز است چه مسجد چه کنشت

جای آسایش مشتاق چه هامون و چه کوه

رهزن خاطر عشّاق چه زیبا و چه زشت

عشقبازی نه به بازی‌ست که دانندهٔ غیب

[...]

حافظ

آصف عهد زمان جان جهان تورانشاه

که در این مزرعه جز دانهٔ خیرات نکشت

ناف هفته بد و از ماه صفر کاف و الف

که به گلشن شد و این گلخن پر دود بهشت

آنکه میلش سوی حق‌بینی و حق‌گویی بود

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از حافظ
نسیمی

ای که بردی تو به خوبی گرو از حور بهشت

مصحف روی تو را خامه تقدیر نوشت

آیتی از ورق حسن تو هر کس که بخواند

سر توحید عیان گشتش و تقلید بهشت

در ازل حق به چهل صبح به مهرت ای جان

[...]

صوفی محمد هروی

عیب رندان مکن این زاهد پاکیزه سرشت

که گناه دگری بر تو نخواهند نوشت

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از صوفی محمد هروی
نظام قاری

عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه‌سرشت

که گناه دگری بر تو نخواهند نوشت

عیب قطنی مکن ای اطلس پاکیزه سرشت

تار او چونکه بپود تونخواهند نبشت

تو اگر توت نسب داری و او گر پنبه

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه