گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
عرفی

بر میان فتنه شوخی طرف دامانی شکست

ترکتاز غمزه هر سو فوج ایمانی شکست

ملک حسن از شیوه خالی گشت تا گشتم خراب

کافرستانی به هم زد تا مسلمانی شکست

شکر طالع می کنم با آن که از بابم فکند

زان که هر خاری به پایم در گلسنانی شکست

گر سلیمانی است و گر موری که در معنی گداست

هر که دست از آبرو شست او لب نانی شکست

شید صوفی طالبان کعبه را گمراه کرد

نو مسلمانی در آمد فوج ایمانی شکست

هر که با آن نامسلمان یک زمان همراه شد

با خدای خویش در هر گام پیمانی شکست

قابل رنج محبت کس نیاید در وجود

رنگ روی خویش را هر کس به دستانی شکست

تا دل عرفی شکست آشوب در عالم فتاد

این نه موری بود، پنداری سلیمانی شکست

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode