حلقهٔ زلفش به گل بر غالیه دارد همی
گل به بوی غالیه سنبل به بار آرد همی
نیست سنبل کان خط مشکین آن ترک منست
دیده چون آنرا ببیند سنبل انگارد همی
عذر جانست آن رخ و آن غمزگان آزار دل
آن رخان چو عذر خواهد این دل آزارد همی
باغبانند آن دو زلفش ، باغ دو رخسار او
آنک آنک باغبان در باغ گل کارد همی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ابر زنگاری بهامون رنگ بردارد همی
باغ و بستان لعبتان خوش ببردارد همی
بر درختان صورت جوزا پدید آرد همی
هرکه بیند بوستان را چرخ پندارد همی
باد بر گل بار مشک تبتی آرد همی
[...]
آن که از سنبل نقاب ارغوان آرد همی
عیش او بر چهرهٔ من زعفران کارد همی
هر کجا خواهم که دریابم سبک دیدار او
باز یابم زو که با من سرگران دارد همی
ابر دیدستی که باران بارد اندر نوبهار
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.