شکفته شد گل از باد خزانی
تو در باد خزانی بی زیانی
همه شمشاد و نرگس گشتی ای دل
چه چیزی مردمی یا بوستانی
ز بوی موی پیچان سنبلی تو
ز رنگ و روی رخشان ارغوانی
چه کرده است آن سر زلف ببویت
که یک ساعت به یک جایش نمانی
گهش بربندی و گاهش ببری
گهش گردآوری گه برفشانی
گهش آویخته داری دو بر دو
گهش بر آتش رخشان نشانی
بیا تا هر دو عطاری گزینیم
که مشگ و زعفران شد رایگانی
بدان زلف و بدین رخ رنج نبود
ز بی مشکی و از بی زعفرانی
مرا طعنه زنی گویی دلت نیست
اگر من بی دلم تو بی دهانی
بیا تا آفرین شاه خوانیم
..............................
خداوند خداوندان گیتی
جمال خسروی و ملکبانی
سپهبد میر نصر ناصر دین
بهر فخری و هر فضلی یکانی
نداند کرد جز رای درستش
کس الفاظ خرد را ترجمانی
بجز رسم مفیدت کس نکرده ست
به گنج آفرین بر قهرمانی
صلاح دین و دنیا را همیشه
گشاده بد ره و بسته میانی
کسی کو را تو بشناسی به هر حال
بزرگ است ار بخوانی ار برانی
بسان دعوت یوسف نشانت
به پیران باز گرداند جوانی
کمانت وقت زخم آهنگداز است
چگونه گویمت کآهن کمانی
ز مهر صولجانت هر مهی ماه
دو ره بر چرخ گردد صولجانی
ندانم هیچ بخرد کو نبوده ست
به راه حمدت اندر کاروانی
اگر پرویز جود تو بدیدی
نیازیدی به گنج شایگانی
به جای اندر نگنجد پیشی از جای
توئی کاندر جهان پیش از جهانی
ز تست احکام گیتی نه توئی خود
قرانی نیستی صاحب قرانی
بدان کز وی نهانی ، آشکاری
بدات کس کآشکاری ، زو نهانی
همی بینند و تعیینت ندانند
به هر کس مانی و کس را نمانی
به تو ما ایمنیم و در نهیبیم
نهیبی تو ندانم یا امانی
چو حلمت بنگرم گویم تنی تو
چو لفظت بنگرم گویم روانی
اگر حق عمرۀ دین است حقی
وگر جان امر یزدان است جانی
جوانمردی یکی مرموز لفظی ست
مر آن مرموز را شرح و بیانی
تو آثار جلالت را مشیری
تو اخبار کفایت را عیانی
تو تأیید مروت را فصولی
تو تاریخ فتوّت را زبانی
تو مرقوم هدایت را دلیلی
تو مر وقت سلامت را اوانی
تو بر ما مهربانی پیش هیجا
چرا بر خویشتن نامهربانی
اگر گوهر فشانی روز رادی
عجب نبود که تو دریا بیانی
برسم نیک تو منسوخ گردد
رسوم خسروان باستانی
خداوندا نخستین روز آبان
نگر تا جز به شادی نگذرانی
همیشه تا بلندی دارد آتش
همی تا خاک پست است از گرانی
خداوند جهان باش و خداوند
به نام نیک و عمر جاودانی
دو گونه تهنیت گفتم به یک بیت
چو بر خوانم تو این معنی بدانی
ز بنده بر تو فرّخ باد هرمز
ز تو بر بنده جشن مهرگانی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این غزل به زیبایی و معانی عالی عشق و انسانیت میپردازد. شاعر با استفاده از تصاویر طبیعت و زیباییهای آن، احساسات خود را نسبت به معشوق ابراز میکند و به تمجید از ویژگیهای انسانی و فضائل بزرگانی میپردازد. او دعوت به شادی و زندگی پرمعنا دارد و از خداوند و بزرگانی که در دین و دنیا فخر و افتخار به وجود آوردهاند، یاد میکند. در انتها، شاعر از خداوند میخواهد تا زمین و زمان را به خوبی و شادی سپری کند و از مردم میخواهد به ارزشهای انسانی پایبند باشند. غزل ترکیبی از عاشقانه، عرفانی و اجتماعی است که زیباییهای دنیا را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: گل به خاطر وزش ملایم باد سرد پاییزی شکفته و زیبا شده است. در این باد پاییزی، به نظر میرسد که هیچ آسیبی وارد نمیشود.
هوش مصنوعی: ای دل! تو که همهٔ زیباییها و لطافتهای دنیا را در خود جمع کردهای، آیا هنوز چیزی از مردم یا باغ و بوستان باقی مانده است؟
هوش مصنوعی: از عطر موی زیبای تو، همچون سنبل، و از رنگ و نمای چهرهات که به سرخی ارغوان میماند، شگفتزدهام.
هوش مصنوعی: چرا آن موی خوش با تو نمیماند و همیشه تغییر میکند که حتی یک ساعت هم نمیتوانی در یک جا باقی بمانی؟
هوش مصنوعی: گاهی او را محدود میکنی و گاهی از او میکاهی، گاهی او را جمع میکنی و گاهی بر او مینوازی.
هوش مصنوعی: گاهی او را با دو دست نگه داشتهای و گاهی به مانند نشانی بر آتش، زیبایی او را نشان میدهی.
هوش مصنوعی: بیایید با هم تصمیم بگیریم که داروهای خوشبو و گرانبها را انتخاب کنیم که در حال حاضر به راحتی در دسترس است.
هوش مصنوعی: بدان مو و این چهره، هیچ ناراحتی وجود ندارد، نه به خاطر اینکه عطر خوشی در کار نیست و نه به خاطر اینکه رنگ زعفرانی نیست.
هوش مصنوعی: تو طعنه میزنی و به نظر میرسد که دلت برای من نمیسوزد، چون من که بیدلم، تو هم که هیچ حرفی نمیزنی و خاموشی.
هوش مصنوعی: بیا تا با هم ستایش و تمجید پادشاه را انجام دهیم.
هوش مصنوعی: خداوند، خالق بزرگ همه موجودات و حاکمی با زیبایی و عظمت است که همواره در سروری و حکومت بر جهان، قابل ستایش و بزرگوار است.
هوش مصنوعی: سپهبد میر نصر با نیکنامی و فضائل فراوان، به عنوان شخصیتی برجسته و افتخارآفرین شناخته میشود.
هوش مصنوعی: هیچکس جز خود او نمیداند که چگونه باید کلمات خرد را به درستی تفسیر کند.
هوش مصنوعی: غیر از کار سودمند تو، هیچکس به اندازه تو به ثروت و موفقیت دست نیافته است. آفرین بر کسانی که در این مسیر قهرمانانه قدم برداشتهاند.
هوش مصنوعی: راه درست و مناسب برای اصلاح دین و دنیای انسانها همیشه باز است، اما راه میانی و نامشخص مسدود است.
هوش مصنوعی: هر کس که او را بشناسی، در هر شرایطی دارای اهمیت و بزرگمنشی است، چه او را دعوت کنی و چه او را کنار بگذاری.
هوش مصنوعی: مانند دعوت یوسف، تو هم میتوانی جوانی را به سوی بزرگان و تجربهداران راهنمایی کنی.
هوش مصنوعی: زخمی که از تیر کمانت به وجود میآید، مانند آهن داغی است. چگونه میتوانم به تو بگویم که خود آهنی مانند کمان هستی؟
هوش مصنوعی: از محبت و زیبایی چهره تو، هر ماهی مانند تو در آسمان گردید و به دور چرخ به گردش درآمد.
هوش مصنوعی: من نمیدانم هیچ فرد با خردی که در راه ستایش تو نبوده باشد، در این کاروان.
هوش مصنوعی: اگر پرویز به زیبایی و مهربانی تو نگاه میکرد، هرگز نیازی به گنج و ثروت نمیداشت.
هوش مصنوعی: تو آن چنان والامقام و بینظیری که هیچکس نمیتواند به پای تو برسد، چرا که تو مانند جهانی پیش از جهان هستی.
هوش مصنوعی: از تو قوانین و احکام این جهان نمیآید، تو خود قرآن نیستی و صاحب قرآن هم نیستی.
هوش مصنوعی: بدان که از درون او، چیزهایی پنهان است و آشکار شدن شما از او، باعث میشود که دیگران چیزهای پنهانی او را درک کنند.
هوش مصنوعی: مردم تو را میبینند اما نمیتوانند تو را به درستی بشناسند و هر کسی به تو مرتبط است اما تو هیچکس را به خود وابسته نمیکنی.
هوش مصنوعی: ما به تو آرامش داریم و در نزد تو احساس امنیت میکنیم، اما نمیدانم آیا این امنیت واقعی است یا فقط ظاهری.
هوش مصنوعی: وقتی به آرامش و حلم تو نگاه میکنم، فکر میکنم بدن تو همانند یک کلمه است. اما وقتی به گفتار تو توجه میکنم، حس میکنم که تو مانند جانی زنده و پویا هستی.
هوش مصنوعی: اگر انجام عمره حقی باشد که باید به جا آورده شود، پس جان انسان هم به فرمان خداوند است و به همین دلیل ارزشمند است.
هوش مصنوعی: جوانمردی یک واژه رازآلود است که نیاز به توضیح و تفسیر دارد تا مفهوم آن روشن شود.
هوش مصنوعی: تو نشانههای بزرگی و عظمت را میبینی و خبرهای کافی را به وضوح میشنوی.
هوش مصنوعی: تو نماینده و نشانهای از جوانمردی هستی و میتوان از تو درباره تاریخ و داستانهای مردانگی درس گرفت.
هوش مصنوعی: تو نشانههای هدایت را دلیلساز هستی و وقت سلامتی را نیز با دانش و آگاهی خود مشخص میکنی.
هوش مصنوعی: چرا تو با ما مهربانی داری اما با خودت بیرحم هستی؟
هوش مصنوعی: اگر روزی دریا به اشکال و زیبایی خود نمایان میشد، تعجبی نداشت زیرا تو خود از همان دریایی.
هوش مصنوعی: به خاطر نیکی تو، سنتها و آیینهای قدیمی پادشاهان به فراموشی سپرده میشوند.
هوش مصنوعی: ای خدا، در نخستین روز آبان، توجه کن که تنها لحظات شاد را سپری کنی.
هوش مصنوعی: هرچه آتش بیشتر به سمت بالا میرود، نشاندهنده این است که هنوز خاکی پست و سنگین در زیر آن وجود دارد. به عبارتی دیگر، آتش در اوج خود به خاطر وجود سنگینی در زیر آن است.
هوش مصنوعی: به عنوان پروردگار جهان، با نامی نیکو و زندگیای جاودانه درخشان باش.
هوش مصنوعی: در یک بیت شعری که میخوانم، دو نوع تبریک را بیان کردهام و میخواهم تو این مفهوم را بفهمی.
هوش مصنوعی: از سرنوشت خوشبختی که بر تو ناز داره، بر بنده تو هم تبریک و شادباشی در جشن مهرگان است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دریغا میر بونصرا دریغا
که بس شادی ندیدی از جوانی
ولیکن راد مردان جهاندار
چو گل باشند کوته زندگانی
به جام اندر تو پنداری روان است
و لیکن گر روان دانی روانی
به ماهی ماند ، آبستن به مریخ
بزاید ، چون فراز لب رسانی
دریغا میر بونصرا دریغا
که بس شادی ندیدی از جوانی
و لیکن راد مردان جهاندار
چو گل باشند کوته زندگانی
مرا تا باشد این درد نهانی
تو را جویم که درمانم تو دانی
نه ذات او بود هرگز مکانی
نه علم ذات او باشد نهانی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.