خدایگان بزرگ آفتاب ملک زمن
امام عصر خداوند خسرو ذوالمن
یمین دولت و دولت بدو قوی ز شرف
امین ملت و ملت بدو تهی ز فتن
بطبع رغبت نیکی کند چنانکه همی
بطبع او نبرد دیو جز به نیکی ظن
دراز دست بدان شد چنین که کوته کرد
ز طبع خویش بپرهیز دست اهریمن
چو جنگ خواهد کردن چنان شود گویی
که پوست برتن او هست غیبۀ جوشن
عدو نیارد بردنش نام و گر ببرد
که رگ شود بزبانش خلیده چون سوزن
اگر بهند و خراسان بزرگ نام شدست
نه زان کم است بزرگیش در حجاز و یمن
میان همتش اندر فلک نهفته شدست
چنان کجا تنش اندر میان پیراهن
جهان گشایا ! شاها ! مها ! خداوندا !
تویی که حجت را زیر لفظ تست وطن
برزم کردن دشمن حسام تو گویی
که دست داودستی و دشمنان آهن
بتو زیند همه بندگان که در گیتی
تو روحی پاکی و جز تو همه جهان چو بدن
چه آنکه گوید من بشمرم فضایل تو
چه آنکه گوید دریا تهی کنم بدهن
بهیچگونه سخن در محلّ تو نرسد
هر آینه نتوان شد بر آسمان برسن
بخام طبعی پیش تو آمدند سوار
پیاده شان بکشیدند خام در گردن
ز دشمنان تو اندر مضرّتست جهان
جهانیان همه از فعلشان بدرد و حزن
ز جاهشان برتاب و ز گاهشان بگسل
ز تختشان بربای و ز بیخشان برکن
به تیر چشم خداوندشان چو سنگ بدوز
به تیغ جمع سپهشان چو ذرّه بپرا کن
کسی که از تو نهان کینه دارد اندر دل
دلش بطاعت تو نیز گردد و توسن
نهان نماند ازیرا که کینۀ تو بلاست
بلا نهان نتوان داشتن بحیله و فن
کسی بخانه در ، آتش فروخت نتواند
چنانکه بر نشود دود ازو سوی روزن
خدای پیش تو آرد همی عدوی ترا
اگر بود به سر اندیب ، اگر بود به عدن
خدایگانا گفتم که تهنیت گویم
بجشن دهقان آیین و زینت بهمن
که اندرو بفروزند مردمان مجلس
بگوهریکه بود سنگ و آهنش معدن
چو حملۀ تو قویّ و چو عدل تو بی عیب
چو همت تو بلند و چو رای تو روشن
به برزنی که ازو اندکی بیفروزند
بنور با فلک روز بر زند برزن
چنین که بینم آیین تو قوی تر بود
بدولت اندر ز آیین خسرو و بهمن
تو مرد دینی و این رسم ، رسم گیرانست
روا نداری بر رسم گبر کان رفتن
جهانیان برسوم تو تهنیت گویند
ترا برسم کسان تهنیت نگویم من
نه آتش است سده ، بلکه آتش آتش تست
که یک زبانه به باری زند یکی به ختن
وزان زبانه همی یکزمان برون نشود
ز خاندان بداندیش شاه از آن شیون
همیشه تا خرد آراسته است بخرد را
بنامهای خوش و لفظهای مستحسن
بقات باد و بکام تو باد کار جهان
سپاه دولت گردت گرفته پیراهن
ز لالۀ رخ خوبان و سرو قدّ بتان
سرا و مجلس تو همچو بوستان و چمن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری است که به ستایش خداوند و مقام والای امام عصر (عج) پرداخته است. شاعر از ویژگیهای او مانند نیکی، قدرت و عدالت صحبت میکند و او را به عنوان حامی ملت و امین دولت توصیف میکند. همچنین به اهمیت درخت و ریشههای نیکی میپردازد و میگوید که امام علیهالسلام در مبارزه با دشمنان، به نیکی و از روی صداقت عمل میکند. در این شعر، با استعارههای زیبا، قدرت و عزت امام عصر به تصویر کشیده میشود و به روزگار خوشی و برکت به هنگام ظهور او اشاره میشود. شاعر تأکید میکند که هیچ چیزی نمیتواند به مقام و فضایل او برسد و همه خواستهها و آرزوها تحت فرمان او تحقق مییابد. در نهایت، پیام شادی و امیدی به وجود امام و اصلاحات او در جامعه، در این شعر منتقل شده است.
هوش مصنوعی: درود بر خداوند بزرگ، که مانند آفتاب درخشان است و بر سرزمین ما، امام عصر، حکمران و فرمانروای بر حق است.
هوش مصنوعی: دولت یمن در دستان کسی است که با شرافت و امانتداری خود، ملت را از فتنهها دور نگاه میدارد.
هوش مصنوعی: طبیعت انسان به گونهای است که تمایل دارد کارهای نیک انجام دهد، به طوری که حتی دیو نیز نمیتواند او را به کار بد وادار کند، مگر آنکه او خود به خوبیها شک کند.
هوش مصنوعی: دست درازش به اینجا رسید که طبیعت خود را کوتاه کرد. از دست اهریمن دوری کن.
هوش مصنوعی: زمانی که جنگ شروع شود، احساس میشود که او گویا زرهی بر تن دارد که ناپیداست.
هوش مصنوعی: دشمن نمیتواند نامش را بر زبان بیاورد و اگر هم به زبان بیاورد، مانند سوزنی در بدنش فرو میرود و دردناک میشود.
هوش مصنوعی: اگر نام بزرگ هند و خراسان به گوش میرسد، این به خاطر آن نیست که عظمت آنها در سرزمینهای دیگر مثل حجاز و یمن کمتر است.
هوش مصنوعی: در دل ارادهاش، نیرویی بزرگ و والایی نهفته است، به گونهای که مانند جسمی در درون پیراهنش پنهان شده است.
هوش مصنوعی: ای جهانگشا! ای پادشاه! ای بزرگ! ای خداوند! تو آنی که دلیل و برهان در کلام تو نهفته است، تویی که منبعی از حقیقت و وطن را در خود داری.
هوش مصنوعی: دشمن را در میدان جنگ مانند شمشیر تو شکست میزنم، گویی که دست داود بر این کار است و دشمنان مانند آهن در برابر من بیدفاع هستند.
هوش مصنوعی: همه بندگان به خاطر تو زندگی میکنند، چون در این دنیا تو روحی پاک و مقدسی. و غیر از تو، تمام جهان همچون بدنی بیروح است.
هوش مصنوعی: چه فرقی میکند که کسی بگوید من ویژگیها و فضیلتهای تو را شمارش میکنم یا اینکه بگوید میخواهم دریا را با دهانم خالی کنم؛ در هر دو حالت، کارهایشان ناممکن و بیمعناست.
هوش مصنوعی: هیچگاه نمیتوان با کلامی در شأن و مقام تو سخن گفت، چرا که هرگز نمیتوان به عظمت آسمان دست یافت.
هوش مصنوعی: افرادی که از نظر فهم و درک ناتوان بودند، با لشکری از احساسات و خواستههایشان به سمت تو آمدند، اما تو با دقت و هوش خود، آنها را به آرامی تحت کنترل خود درآوردی و خامی آنها را به چالش کشیدی.
هوش مصنوعی: دشمنان تو باعث آسیب و ضرر به جهان هستند و همه مردم به خاطر رفتار آنها در رنج و اندوه به سر میبرند.
هوش مصنوعی: از مقام و جایگاهشان دوری کن و از زمانشان جدا شو. از تخت و سلطنتشان بگذر و ریشههایشان را از زمین برکن.
هوش مصنوعی: به تیر چشم خداوند، مانند سنگ محکم هستند و به تیغ سپاهشان مانند دانههای ریز پراکنده میشوند.
هوش مصنوعی: کسی که در دلش نسبت به تو کینه دارد، با این حال دلش به بندگی و خدمت به تو نیز میگراید.
هوش مصنوعی: دشمنی و کینه تو پنهان نمیماند، زیرا بلا و مشکلاتی که از این کینه ناشی میشوند، نمیتوانند با ترفند و حقه بازی پنهان بمانند.
هوش مصنوعی: هیچکس نمیتواند در خانهاش آتش بسوزاند و دودی از آن بلند نشود، همانطور که نمیتوان انکار کرد که درب باز است.
هوش مصنوعی: خداوند دشمنان تو را به هم نزدیک میکند، اگر در خطر باشی یا در حال خوشی و آرامش.
هوش مصنوعی: به پروردگار گفتم که میخواهم در جشن کشاورز تبریک بگویم و خوشیها و زیباییهای ماه بهمن را ستایش کنم.
هوش مصنوعی: مردم مجلس باید شعلهور شوند و از جواهرات با ارزشی صحبت کنند که منابع آن سنگ و آهن هستند.
هوش مصنوعی: زمانی که حملهات قوی و بینقص است، وقتی که انصاف تو کامل و بدون خطاست، زمانیکه ارادهات بالا و نیکو میباشد و افکارت روشن و واضح است.
هوش مصنوعی: اگر در جایی که اندکی نور وجود دارد، به درخشش آسمان و خورشید قدم بگذاری، آن مکان همیشه روشن و روشنتر خواهد شد.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که روش و شیوه زندگی تو از قدرت و عظمت بیشتر از رویه فرمانروایانی چون خسرو و بهمن برخوردار است.
هوش مصنوعی: تو انسانی دیندار هستی و این رفتار، رفتار کسانی است که به ظاهر گرایش دارند. بر تو جایز نیست که به روش غیرمومنان رفتار کنی، زیرا این راه، راه اهل کفر است.
هوش مصنوعی: مردم دنیا به تو تبریک میگویند و از آداب و رسومت تجلیل میکنند، اما من به سبک و شیوه دیگران، تعریفی از تو نمیکنم.
هوش مصنوعی: این بیت به خوبی بیان میکند که آتش سده به خودی خود وجود ندارد، بلکه آتش واقعی در درون خود توست. این آتش از یک طرف به سمت باری و از طرف دیگر به سمت ختن شعلهور میشود. در واقع، مفهوم آن تأکید بر درونگرایی و قدرتی است که در وجود فرد نهفته است و میتواند تأثیر زیادی بر محیط و دیگران بگذارد.
هوش مصنوعی: از آن شعلهای که به یکباره از دهان بزرگان بداندیش بیرون میآید.
هوش مصنوعی: خرد همیشه آراسته و زیباست، و نیکوکاران آن را با نامها و واژههای خوشایند یاد میکنند.
هوش مصنوعی: همواره به یاد تو و به خاطر تو کارهای دنیا انجام میشود، و در اطراف تو در حال حرکت استانی بزرگ از قدرت و ثروت.
هوش مصنوعی: چهره زیبا و قامت بلند معشوقان، جذابیتی به مجلس و محیط تو بخشیده که مانند یک باغ و چمن زیباست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
فرو شکن تو مرا پشت و زلف بر مشکن
بزن تیغ دلم را ، بتیغ غمزه مزن
چو جهد سلسله کردی ز بهر بستن من
روا بود ، بزنخ بر مرا تو چاه مکن
بس آنکه روز رخ تو سیاه کردم روز
[...]
خدای داند بهتر که چیست در دل من
ز بس جفای توای بیوفای عهدشکن
چو مهربانان در پیش من نهادی دل
نبرد و برد دلم جز به مهربانی ظن
همی ندانست این دل که دل سپردن تو
[...]
ز تاب عنبر با تاب بر سهیل یمن
هزار حلقه شکست آن نگار عهدشکن
چه حلقه ای ؟ که معلق نهاد دام بلا
چه عنبری ؟ که معنبر نمود اصل فتن
گهی ز نافۀ مشکست ماه را زنجیر
[...]
هوا همی بنکارد بحله روی چمن
صبا همی بطرازد بدر شاخ سمن
سمن شکفته فراز چمن چو روی صنم
بنفشه خفته بزیر سمن چو پشت شمن
زمین بخندد هر ساعتی چو چهره دوست
[...]
چرا نگرید چشم و چرا ننالد تن
کزین برفت نشاط و از آن برفت وسن
چنان بگریم کم دشمنان ببخشایند
چو یادم آید از دوستان و اهل وطن
سحر شوم ز غم و پیرهن همی بدرم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.