جمال لفظ فزای و کمال معنی گیر
به رسم تهنیت عید از آفرین امیر
خدایگانی کز قوت خرد دل او
بدست طبع نبودست هیچگونه اسیر
یمین دولت خوانندش ، این چگونه بود
که دست و دولت هر دو بدست اوست مشیر
امین ملت خوانندش اینکه حافظ اوست
همیشه حافظ امین به بهرچه خواهی گیر
موفق است بفکرت کز آسمان یزدان
چنان براند تقدیر کو کند تدبیر
چو بنده از پس توفیق راند اندیشه
موافق آید تدبیر بنده با تقدیر
بزرگ و خرد خدای آفرید و دون خدای
بزرگ همت شاهست و هر چه هست صغیر
ز خیر همت او را هزار اثر بیشست
بزیر هر اثری صد هزار چرخ اثیر
که هر یکی بکفایت بدین و ملک اندر
همی نماید فعل و همی کند تأثیر
ثناش جستم و گفتم تصرفی نکنم
درو بلفظ و معانیش را کنم تفسیر
بغور ناشده گم گشت در حواشی او
کلام و هر چه درو اندر از قلیل و کثیر
کنی سؤال که توقیر چیست خدمت او
بحق رسیدن باشد هر آینه توقیر
بخدمتش برس ار آرزوست توقیرت
که هر که ماند ز توقیر ماند در تقصیر
چو دید دشمن نگذاردش که پیش آید
ز نوک نیزه به تیغ و ز نوک تیغ به تیر
چنان رود بعدو تیرهای او گویی
بجای پیکان دارند دیده های بصیر
خدایگانی چشمست و رسم او بصرست
چگونه فایده یابد کسی ز چشم ضریر
هر آنچه گرد کند دشمنش ، غنیمت اوست
هزار دیده چرا رنج بیند او بر خیر
بویر ناید کس را بزرگ همت او
که همتش ز بزرگی نگنجد اندر ویر
مگر صلابتش از معجزات داودست
که باشد آهن و فولاد پیش او چو خمیر
چنان رود بهمه کار عزم او گویی
ستاره بر فلک از عزم او گرفت مسیر
حریر پوشد از یاد مدح شاه جهان
حروف شعر چو من مدح او کنم تحریر
همی نویسم و از حرص آفرینش قلم
همی سراید گویی همان سخن بصریر
ضعیف ناشده در خدمتش قوی کی شد
هلال ناشده مه کی شدست بدر منیر
بنور و جود کجا رای و دست او باشد
چه خیزد از فلک و آفتاب و ابر مطیر
همیشه از نفر او نفیر دارد کفر
کس از نشاط و فزونی نیوفتد بنفیر
بسود چندان در تاختن جناغ خدنگ
که بی منازع دارند بندگانش سریر
بکشت چندان کس چون مراد جنگ آمد
بجنگ پیش نیایدش نه جوان و نه پیر
خدای فایدۀ مهرش اندر آب نهاد
کز آب زنده بود خلق و ز آب نیست گزیر
اگر چه قوّت شیرست بدسگالش را
ز بیم او نرود جز بعادت نخجیر
ز حق او که بگسترد در همه عالم
بقصه کس نبرد نام باطل و تزویر
هزار عذر نهد تا جفا نباید کرد
بیک نفس نکند باز در وفا تأخیر
نصیب شاهان از وسع دستگاه و حشر
چو خواب نیکو بود و نصیب او تعبیر
بزرگواران چون نفع خدمتش دیدند
طلب نکرد کسی نیز در جهان اکسیر
ز چیرگی و صبوری و نیک تدبیری
نه یار جوید هرگز نه رازدار و وزیر
بقای شاه جهان باد تا جهان باشد
چنانکه هست ازو دین و ملک را تیسیر
مراد حاصل و دولت فزون و بخت بکام
فلک مساعد و دل خرّم و خدای نصیر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر در مدح یک پادشاه نوشته شده و به ویژگیهای مثبت او اشاره میکند. شاعر او را خداوندگاری خردمند میداند که تحت تأثیر هیچکس نیست و قدرت و سیاست در دستان اوست. او به عنوان حافظ ملت شناخته میشود و از موفقیتهایش در تدبیر و مدیریت میستاید. شاعر تأکید میکند که هر اقدام پادشاه به نفع ملت است و دشمنان او هیچگاه نمیتوانند در برابر او ایستادگی کنند. در نهایت، شاعر آرزوی بقا و کامیابی برای پادشاه دارد و از فضائل و همت او صحبت میکند.
هوش مصنوعی: زیبایی واژهها را زیاد کن و کمال معنا را بگیر. به عنوان تبریک عید از جانب ولی نعمت خود، شادی را بپذیر.
هوش مصنوعی: خدایی که با قدرت عقل، دل او را تحت کنترل خود گرفته و هیچ چیز نمیتواند او را اسیر کند.
هوش مصنوعی: او را یمین دولت مینامند، اما چگونه ممکن است که هم دست او و هم بخت او در دست خودش باشد؟
هوش مصنوعی: او را امین ملت مینامند و همواره حافظی است که در هر کار و خواستهای، به او میتوان اعتماد کرد.
هوش مصنوعی: فکر و اندیشهات موفق است، زیرا تقدیر الهی به گونهای عمل میکند که بر اساس آن تدبیر و برنامهریزی انجام میشود.
هوش مصنوعی: وقتی که بنده موفقیتهایی به دست میآورد، فکر و تدبیر او با تقدیر و سرنوشتش هماهنگ میشود.
هوش مصنوعی: خداوند بزرگ و کوچک را آفرید و انسانهای بزرگ همت مانند پادشاهان از خدای بزرگ الهام میگیرند و هر چیزی که وجود دارد در مقیاس کوچکتر قرار میگیرد.
هوش مصنوعی: از نیکوکاری او آثار فراوانی وجود دارد و هر یک از این آثار به گونهای است که زیر هر کدام، تاثیرات عظیم و مهمی نهفته است.
هوش مصنوعی: هر فردی به اندازه خود در این دنیا تاثیرگذار است و عمل هر یک از ما بر دیگران و بر جامعه تأثیر میگذارد.
هوش مصنوعی: من به ستایش او پرداختم و تصمیم گرفتم که در کلمات و معانیاش نقشی نداشته باشم و فقط به تفسیر آنها بپردازم.
هوش مصنوعی: در حاشیههای او، کلامش به خوبی درک نشد و هر آنچه که در آن بود، چه کم و چه زیاد، گم شد.
هوش مصنوعی: اگر بپرسی توقیر چیست، باید بگویم که درست به خدمت و احترام گذاشتن است. هر بار که به کسی احترام بگذاری، در واقع به توقیر عمل کردهای.
هوش مصنوعی: اگر آرزوی احترام به او را داری، بهتر است به خدمتش بشتابی، زیرا هر کسی که از این احترام بینصیب بماند، در واقع در تقصیر است.
هوش مصنوعی: وقتی دشمن دید که نمیتواند او را متوقف کند، برایش خیلی بهتر است که از نوک نیزه و تیغ و تیر به جلو بیاید.
هوش مصنوعی: چنان دلیری و طعنهزنی در او وجود دارد که انگار چشمانش به جای پیکان، تیرهای تیز و نافذی دارند که میتوانند به عمق مسائل نفوذ کنند.
هوش مصنوعی: خداوند در ظاهر به شکل چشم و دید است، اما چگونه ممکن است کسی از چشم بسته بهرهمند شود؟
هوش مصنوعی: هر چیزی که دشمن برای ایجاد مشکل برای او فراهم کند، میتواند به عنوان یک فرصت و سود در نظر گرفته شود. هزاران نگاه و بصیرت چرا باید از این موضوع ناراحت شوند اگر در نهایت به خیر و منفعت برسند؟
هوش مصنوعی: هیچکس به اندازهی او که ارادهای بزرگ دارد، در دنیای خراب و بیپناه نمیتواند به خود ببالد؛ چراکه شایستگیاش به اندازهای است که نمیتواند در این ویرانی محدود شود.
هوش مصنوعی: آیا استقامت او چون معجزه داود است که آهن و فولاد در برابرش مانند خمیر نرم میشوند؟
هوش مصنوعی: انگار ارادهاش همهچیز را به حرکت درمیآورد، مثل اینکه ستارهای در آسمان به واسطهٔ ارادهاش مسیر خود را مییابد.
هوش مصنوعی: نمیتوانم از یاد قصیده و ستایش پادشاه جهان غافل شوم. همه کلمات شعری که مینویسم، در حقیقت تمجید و مدح اوست.
هوش مصنوعی: من همچنان مینویسم و از اشتیاق به خلق آثار، قلمم به حرکت درمیآید گویی همان سخن را با احساسی عمیق بیان میکنم.
هوش مصنوعی: کسی که در خدمت او ضعیف باشد، نمیتواند قوی شود. ماهی که هنوز کامل نشده، چگونه میتواند به روشنایی کامل برسد؟
هوش مصنوعی: چراغ روشنایی و بخشش او کجا میتواند زاییدهی رای و ارادهی او باشد، زیرا نور و روشنی از آسمان، خورشید و باران میتابد.
هوش مصنوعی: همیشه افراد کافر از شور و نشاط دیگران احساس نارضایتی میکنند و به دلیل افزایش شادی و نشاط دیگران، ناراحت میشوند.
هوش مصنوعی: در این بیت اشاره شده که خداوند چنان قدرت و سلطهای دارد که بندگان او بدون هیچ رقیبی روی تخت و مسند او نشستهاند و این نشاندهندهی عظمت و بینظیری مقام اوست. به عبارتی دیگر، اگرچه ممکن است در زندگی چالشهایی وجود داشته باشد، اما در نهایت خداوند است که بر همه چیز فرمانروایی میکند.
هوش مصنوعی: در این بیت، بیان میشود که در زمان جنگ، هیچ کس از جوان و پیر به صحنه جنگ نیاید، چرا که میزان کشتار و آسیبرسانی بسیار زیاد خواهد بود و جانهای زیادی گرفته خواهد شد. به طور کلی، منظور از این جمله این است که در شرایط دشوار و خطرناک، همه باید از ورود به میدان بپرهیزند.
هوش مصنوعی: خداوند فایده و ارزش محبتش را در آب قرار داد، زیرا زندگی انسانها به آب وابسته است و از آن نمیتوان فراری بود.
هوش مصنوعی: هرچند که بدسگال از قدرت و شدت شیر بهرهمند است، ولی به خاطر ترس او، جز به طور عادت از شکار دور نمیشود.
هوش مصنوعی: از حق او که در همه جهان پراکنده است، هیچ کس جرأت ندارد که نام نادرست و فریب را بگوید.
هوش مصنوعی: هزار دلیل میآورد تا به کسی آسیب نرساند، اما در یک لحظه، وفاداری را فراموش نمیکند و در این کار تأخیر نمیکند.
هوش مصنوعی: بخت و اقبال شاهان از ثروت و قدرتشان به خوبی نمایان است و به این صورت، زندگیشان پر از خوابهای خوش و زیباست. اما بخت کسی دیگر، ممکن است تنها تعبیر و تجسمی از این خوابها باشد.
هوش مصنوعی: وقتی بزرگان متوجه شدند که خدمت به انسانها برایشان سودمند است، هیچکس در دنیا چیزی از آنها درخواست نکرد.
هوش مصنوعی: کسی که بر تاثیرات منفی و چالشها غلبه کند و با صبر و تدبیر خوب عمل کند، هیچ وقت به دنبال یار و همدلی یا رازی برای پنهان کردن نیست.
هوش مصنوعی: امیدواریم که شاه جهان همیشه پایدار باشد و دنیا به همین شکل که هست باقی بماند تا دین و سلطنت آسانتر و مستحکمتر اداره شوند.
هوش مصنوعی: هدف برآورده شده و خوشبختی زیاد است. بخت به خوبی بر وفق مراد است، دل شاد و خداوند یاریکننده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
همی بکشتی تا در عدو نماند شجاع
همی بدادی تا در ولی نماند فقیر
بسا کسا که برهست و فرخشه بر خوانش
بسا کسا که جوین نان همی نیابد سیر
مبادرت کن و خامش مباش چندینا
[...]
نگر به لاله و طبع بهار رنگ پذیر
یکی برنگ عقیق و دگر ببوی عبیر
چو جعد زلف بتان شاخهای بید و خوید
یکی همه زره است و دگر همه زنجیر
درخت و دشت مگر خواستند خلعت زا بر
[...]
بتی که راستی از قد او رباید تیر
بتیر غمزه ز گردون فرود آرد تیر
نه سیب سرخ بود با رخان او مر مهر
نه با درنگ بود چون رخان من مه تیر
ز خواب دیده پر آب من ندارد بهر
[...]
بهست قامت و دیدار آن بت کشمیر
یکی ز سرو بلند و یکی ز بدر منیر
بتی که هست رخ و زلف او به رنگ و به بوی
یکی شبیه عقیق و یکی بسان عبیر
دل و برش به چه ماند به سختی و نرمی
[...]
عمید دولت عالی و خاص مجلس میر
امین گنج شه و حمل بخش حمله پذیر
نهاده روی ز حضرت بدین دیار به غزو
به طالعی که قضا روبود به فتح بشیر
گشاده حشمت او دست عدل بر عالم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.