اگر به تیر مه از جامه بیش باید تیر
چرا برهنه شود بوستان چو آید تیر
وگر زره نبرد باد بر هوای لطیف
چنین که برد زره پاره ها صغیر و کبیر
وگر فرو شود آهن بآب ، و طبع اینست
چرا برآید جوشن همی بر وی غدیر
رز از فراق صبا خون گری و زرد رخیست
رخان زردش برگست و خون دیده عصیر
چو خون شده است سرشک رزان ناشده خون
که رز بصورت پیران شده است ناشده پیر
رز ار ز پیری پژمرد و تیره گشت رواست
جوان و تازه و روشن بسست دولت میر
یمین دولت عالی امین ملت حق
که زیر طاعت و عصیان اوست خلد و سعیر
خدای عزّوجلّ آنچه تو بیندیشی
بیافرید و مر او را نیافرید نظیر
بلوح بر چو قلم رفت از ابتدا سیرش
همی نبشت و همی گفت مدح او بصریر
همیشه هست چهارم سپهر حاسد چوب
از آنکه او را چو بین بود حنا و سریر
به سند و هند ز عکس رخ هزیمتیانش
مر ارغوان را نتوان شناختن ز زریر
بصیر اگر بعداوت بسوی او نگرد
برون جهد ز قفا دیده از دو چشم بصیر
هوای او بلطیفی بصر برون آرد
چو بوی پیرهن یوسف دو چشم ضریر
بدانکه آرد عفو و عطا برد بر او
ز بیگناه غنی بر گناهکار فقیر
خدای سخت و قوی گفت باش آهن را
ز بهر آنکه دو بود اندر آهنش تدبیر
یکی که تیغ بود زو بدست شاه اندر
دگر که باشد در گردن عدو زنجیر
هنر سرشته کند یا گهر برشته کند
محرّری که کند مدح شاه را تحریر
بلفظ دریا گویی ، کفش بود معنی
بخواب دولت بینی ، رخش بود تعبیر
نه مر جلالت را جز از خصال او اصلست
نه مر کفایت را جز از رسوم او تفسیر
ز مس و روی با کسیر زر کنند همی
ز نطق زر کند از مدح او به از اکسیر
چنات براند تدبیر ها که پنداری
همی برابر تدبیر او رود تقدیر
ببوسه دادن نامش بمدح در عنوان
فرو دود بصر از دیده سوی دست دبیر
بزرگ همتش اندر ستارگان سپهر
سخن بواسطه پیدا کند همی بسفیر
ز قوت حرکاتش همی ز سیاره
منجمان نشناسند خیر را ز شریر
همیشه بودی تأثیر آسمان بزمین
ز فضل اوست کنون اندر آسمان تأثیر
ز حلم او اثر ناقصست کوه بلند
ز خشم او عرض زایلست چرخ اثیر
چو شاه قصد عدو کرد ، ورچه دور بود
اجل پذیره شود آردش گرفته اسیر
بدانکه تیر کشیده است شاه حمله کند
ز باد حمله بسوفار زه بدرّد تیر
قیاس شاه چو ابر و محامدش چو سرشک
ضمیر ما چو صدف شاعری چو بحر غزیر
بجود مر کف او را همی حسد کند ابر
از ان سیه ز حسد گشت روی ابر مطیر
گهی ز گرد سپاهش زمانه سرمه کند
گهی بخویشتن اندر دمد بجای عبیر
چنان زیند بشادی موافقان ملک
کز آسمان نبود بر مرادشان تقصیر
بجاه و علم و باقبال و فضل و عزّ و هنر
با من و دین و زی و عقل و رتبت و تو قیر
مخالفان را از بیم او همی دارد
چنانکه دم نتوانند زد مگر ز زحیر
برنج آز و بذلّ نیاز و شدّت فقر
بجهد مور و ببانگ درای و زاری زیر
ز بسکه بیند پیکان شاه روز شکار
به کوه زرین گشته ست دیدۀ نخجیر
ز حرص مدحش اندر زمین ایرانشهر
همی بروید شعر ار پراکنند شعیر
جگر شکافد هنگام زخم ، شمشیرش
بطبع شیر ، مگر شیرش آب داد بشیر
همیشه مرکب او عالمی است پر حرکات
همی خورد حرکات سپهر ازو تشویر
بکوه ماند و سیر ستارگان دارد
بود عجب که کند کوه چون ستاره مسیر
بزیر پای مر او را چه دشت و چه دریا
چه قلعه های فلک برج بیستون همشیر
بدست کندن مر نعل را بسنگ سیاه
فرو نشاند چونانکه سنگ را بخمیر
خدایگانا عزم تو فال فتح دهد
ز مهرگان همایون بفتح مژده پذیر
جهان هر آنچه گرفتی ببندگان دادی
ز بهر آنکه نماند آنچه را که مانده بگیر
همیشه تا ز مدار سپهر و گردش روز
گهی هلال بود ماه و گاه بدر منیر
بزیر دست تو باد این جهان و نعمت او
اگر چه همت تو بیش ازین جهان حقیر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زبان فارسی به توصیف فضایل و عظمت یک پادشاه میپردازد. شاعر، در قالب تصویرسازیهای زیبا و برجسته، ویژگیهای فردی و قدرت پادشاه را نسبت به دیگران توصیف میکند. او به تأثیرات پادشاه بر زمین و آسمان، به عزت و شرافت او، و به نعمتهایی که از سلطنت او نصیب مردم میشود، اشاره میکند. در کنار این، شعر به فضای طبیعت و هماهنگی آن با وضعیت پادشاه نیز پرداخته و نگاهی به رقابتهایی که بر سر مدح او وجود دارد، میاندازد. در نهایت، شاعر بر این نکته تأکید میکند که مقام و وصف پادشاه فراتر از هر توصیفی است و او در حق خود بینظیر است.
هوش مصنوعی: اگر قرار است که تیر نیرویی چون ماه را به خود بگیرد، چرا باید بوستان عریان و خالی از زیبایی باشد؟ یعنی زیبایی و جذابیت در حضور تیر عشق و زیبایی است.
هوش مصنوعی: اگر نسیم نرمی به اندام آسیب بزند، همانطور که زره را از تن کوچک و بزرگ بینوا جدا میکند.
هوش مصنوعی: اگر آهن در آب فرو برود، با توجه به طبیعتش، چرا زرهای بر روی آن در آب نمیآید؟ این عبارت نشاندهنده این است که برخی چیزها با وجود شرایط خاص، به طور طبیعی رفتار نمیکنند.
هوش مصنوعی: گل سرخ از جدایی نسیم صبحگاهی به شدت غمگین و محزون است، به طوری که چهرهاش زرد و پژمرده شده است. برگهایش همچون اشکهای ریختهاش، رنگی زرد و محنتزده به خود گرفتهاند.
هوش مصنوعی: وقتی اشکها به خون تبدیل شدهاند، رازهای پنهان هم به حال خود باقی ماندهاند و مانند گل سرخی که به چهرهی پیران نمایان شده، اما خودشان هنوز به شکل واقعی خود تبدیل نشدهاند.
هوش مصنوعی: اگر گل به خاطر پیری پژمرده و تیره شود، این امر طبیعی است؛ اما جوان و تازه و روشن بودن یک گل، نشانهای از خوششانسی و رونق است.
هوش مصنوعی: دولت بزرگ و محترم، حمایت کننده ملت و حافظ حق، که اطاعت و نافرمانی او در هر حال مورد توجه است، جایی برای بهشت و آتش سوزان است.
هوش مصنوعی: خدای بزرگ هر چه را که تو در ذهن داشته باشی، آفرید و چیزی که او نیافریده، مشابه ندارد.
هوش مصنوعی: قلم بر لوح نقش میزند و از آغاز سیر زندگی او را مینویسد و مدح و ستایشش را با صدای بلند بیان میکند.
هوش مصنوعی: همیشه در زندگی افرادی هستند که از موفقیت و زیبایی دیگران حسد میورزند. این حسد ممکن است به خاطر جذابیت یا مقام بالای آنها باشد.
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی و جذابیت چهرهاش، کسی نمیتواند رنگ ارغوانی را از طلایی تشخیص دهد.
هوش مصنوعی: اگر بصیرت و بینش داشته باشی، اگر در مواجهه با دشواریها به سوی او ننگری، تلاش کن که از پشت سر خود را نجات دهی و با دو چشم بصیرت به جلو حرکت کنی.
هوش مصنوعی: هوا و فضا به قدری دلنشین و لطیف است که چشمهای نابینا هم از آن لذت میبرند؛ مانند بویی که پیراهن یوسف دارد و موجب جلب توجه همه میشود.
هوش مصنوعی: بدان که بخشش و لطف خداوند، فقیر را از گناه و بیگناهی مستقل میسازد، به طوری که شخص بیگناه را غنی میکند و گناهکار را به فقر و نیاز دچار میسازد.
هوش مصنوعی: خداوند نیرومند و توانا فرمود که آهن به خاطر این است که دو خاصیت در آن وجود دارد و این خود باعث ایجاد حکمت و تدبیر در آن میشود.
هوش مصنوعی: کسی که در دست شاه شمشیر است، چگونه ممکن است که در گردن دشمن زنجیری باشد؟
هوش مصنوعی: نویسنده با استعداد و هنرمند میتواند هنر و زیبایی را به وجود آورد یا درخشش و ارزشمندی را خلق کند، به شرطی که بتواند ستایش و تمجید از پادشاه را به خوبی به نگارش درآورد.
هوش مصنوعی: در اینجا به نوعی از زیبایی و بزرگی دریا اشاره شده است؛ که ممکن است به راحتی تشخیص داده نشود و نیاز به دقت و توجه بیشتری دارد. همچنین، اگر به خواب و آرامش توجه کنیم، به تصویر زیبایی از یک اسب شکوهمند میرسیم که نشاندهنده شکوه و قدرت است. این تصویرها به ما یادآوری میکنند که در دل چیزهای ساده و روزمره، زیباییهای عمیق و بزرگی نهفته است.
هوش مصنوعی: عظمت تو تنها به خاطر ویژگیهای اوست و توانایی تو نیز جز از طریق سنتهای او قابل توضیح نیست.
هوش مصنوعی: ز مس و برنز و با مقدار زیادی طلا، کارهای زیادی انجام میدهند، اما نطق و کلامی که دربارهی او میشود، از حسن مدحش ارزشمندتر از اکسیر است.
هوش مصنوعی: هر چقدر که شما تدبیر و برنامهریزی کنید، باید بدانید که سرنوشت بر اساس تقدیر الهی پیش میرود و ممکن است اوضاع به گونهای دیگر رقم بخورد.
هوش مصنوعی: این جمله به معنای این است که وقتی از کسی ستایشی میشود، کلام او به قدری دلنشین و جذاب است که باعث میشود اشک در چشمان شنونده جمع شود و به سوی نویسنده آن ستایش نگاه کند.
هوش مصنوعی: انرژی و ارادهی قوی او موجب میشود که در دنیای بیکران سخن مانند ستارگان در آسمان بدرخشد و درخشش خود را به خوبی نشان دهد.
هوش مصنوعی: از قدرت حرکات او، ستارهشناسان نمیتوانند خوبی را از بدی تشخیص دهند.
هوش مصنوعی: تو همیشه از فضل خداوند، تأثیر آسمان را بر زمین احساس کردهای. حالا اما تأثیر بر آسمان هم به وضوح نمایان شده است.
هوش مصنوعی: از آرامش و حلم او، نشانههای ناقصی در کوههای بلند دیده میشود و از خشم او، زمین و آسمان به هم میریزد و از بین میرود.
هوش مصنوعی: وقتی شاه تصمیم میگیرد که با دشمنان روبرو شود، حتی اگر دشمن دور باشد، سرنوشت او ممکن است به نحوی رقم بخورد که در نهایت اسیر شود.
هوش مصنوعی: بدان که تیرانداز، به نشانهای آماده است تا با نیرویی که از باد میگیرد، به سوی دشمن حمله کند و تیرش به هدف برسد.
هوش مصنوعی: از شاه میتوان به ابر و از خصائل او به اشک های پاک و دل ما به صدف و شاعری به دریا اشاره کرد. این به وضوح نشاندهنده عمق و زیبایی احساسات و تفکرات ما است.
هوش مصنوعی: ابر به خاطر حسد به دست خداوند، آرزو میکند که چون او قدرتی داشته باشد. از همین حسد، رنگش تیره و رویش گرفته است.
هوش مصنوعی: در زمانهای مختلف، گاهی اوقات جهان مانند گرد و غباری بر چشمان ما نشسته و ما را تحت تأثیر قرار میدهد، و گاهی نیز به زیبایی خود ما را فرا میگیرد و ما را به فکر و تأمل وا میدارد.
هوش مصنوعی: آنگونه خوش زندگی میکنند که همراهان و یارانشان در سرزمین شادمان باشند، به گونهای که هیچ کمبودی از آسمان بر آرزوهایشان نرسد.
هوش مصنوعی: با احترام به مقام و دانش و خوش شانسی و برتری و هنر و بزرگی من، و همچنین به دین و زندگی و عقل و موقعیت تو، که مانند قیر است.
هوش مصنوعی: مخالفان از ترس او چنان میترسند که حتی نمیتوانند نفس بکشند مگر در حال ناله و زاری.
هوش مصنوعی: برنج و ناچاری در کنار هم آمدهاند و بواسطه سختی فقر، مورچهای با تلاش و فریاد و زاری در حال حرکت است.
هوش مصنوعی: به خاطر دیدن پیکان شاه در روز شکار، چشم شکارچی به کوه زرین تبدیل شده است.
هوش مصنوعی: به خاطر علاقه و اشتیاق به وصف او، اشعار دربارهاش در زمین ایران به وفور منتشر میشوند و همچون گیاهان در زمین میرویند، حتی اگر به صورت پراکنده بیان شوند.
هوش مصنوعی: در زمان زخم، دل انسان به شدت درد میکشد، اما اگر دلش به شیرینی عشق و محبت آشنا شود، آن درد را تحمل میکند و تسکین مییابد.
هوش مصنوعی: همیشه وسعت دانش او مانند جهانی پر از جنبش و تحرک است و او از حرکات آسمان و گردش آن تأثیر میپذیرد.
هوش مصنوعی: کوه ایستاده و در آسمان ستارهها در حال حرکت هستند. این عجب است که کوه نیز مانند ستارهها راه خود را میرود.
هوش مصنوعی: در زیر پای او، چه دشت و دریا و چه قلعههای بلند آسمان، همه چیز در برابر او قرار دارد.
هوش مصنوعی: از پای خود نعل را به کمک سنگ سیاه جدا کرد و این کار را به آرامی انجام داد، مانند اینکه سنگ را در خمیر فرو میبرد.
هوش مصنوعی: ای خدای بزرگ، تصمیم و اراده تو باعث میشود که پیروزی به ما بشارت داده شود. از زمان جشن مهرگان، خبر خوشی از پیروزی را بپذیر.
هوش مصنوعی: دنیا به تو هرچه داده، آن را به بندگان بخشیدی تا اینکه آنچه باقی مانده است را بگیری.
هوش مصنوعی: ماه همیشه در مدار آسمان در حال چرخش است؛ گاهی به شکل هلال میباشد و گاهی به صورت کامل و روشن.
هوش مصنوعی: جهان و نعمتهای آن در دست توست، هرچند که تلاش و آرزوی تو فراتر از این دنیا و نعمتهای ناچیز آن است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
همی بکشتی تا در عدو نماند شجاع
همی بدادی تا در ولی نماند فقیر
بسا کسا که برهست و فرخشه بر خوانش
بسا کسا که جوین نان همی نیابد سیر
مبادرت کن و خامش مباش چندینا
[...]
نگر به لاله و طبع بهار رنگ پذیر
یکی برنگ عقیق و دگر ببوی عبیر
چو جعد زلف بتان شاخهای بید و خوید
یکی همه زره است و دگر همه زنجیر
درخت و دشت مگر خواستند خلعت زا بر
[...]
بتی که راستی از قد او رباید تیر
بتیر غمزه ز گردون فرود آرد تیر
نه سیب سرخ بود با رخان او مر مهر
نه با درنگ بود چون رخان من مه تیر
ز خواب دیده پر آب من ندارد بهر
[...]
بهست قامت و دیدار آن بت کشمیر
یکی ز سرو بلند و یکی ز بدر منیر
بتی که هست رخ و زلف او به رنگ و به بوی
یکی شبیه عقیق و یکی بسان عبیر
دل و برش به چه ماند به سختی و نرمی
[...]
عمید دولت عالی و خاص مجلس میر
امین گنج شه و حمل بخش حمله پذیر
نهاده روی ز حضرت بدین دیار به غزو
به طالعی که قضا روبود به فتح بشیر
گشاده حشمت او دست عدل بر عالم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.