وصل جانان باشدم جان گو مباش
در جهان جز فکر جانان گو مباش
ساکن خلوت سرای انس را
گلشن و بستان و ایوان گو مباش
ما کجا اسباب دنیا از کجا
مور را ملک سلیمان گو مباش
چون ز یزدان هرچه خواهی میدهد
خلعت و انعام سلطان گو مباش
ما گدایانیم ما را چون عبید
مال و جاه و حکم و فرمان گو مباش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گر به جانان زنده ای جان گو مباش
هجر باشد وصلِ جانان گو مباش
درد را هم درد درمان است و بس
دردِ ما را هیچ درمان گو مباش
ما ز منزل فارغیم اینک قدم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.