لعل تو که معدن حیاتست
از حسرت آن حیات ماتست
هر جلوه ز روی بی نظیرت
منظور جمیع ممکناتست
قائم بوجودت ار نباشد
معدوم وجود کایناتست
سحری که ترا بچشم جادوست
مفتاح کنوز معجزاتست
این عقده که بسته طره تو
بگشای که حل مشکلاتست
شیرین ز کف تو کاسه زهر
در کام چو شکر و نباتست
با غمزه بگو کند هلاکم
کاین نیست هلاکتم، نجاتست
بر قول رقیب و عهد سستش
تکیه نکنی که بی ثباتست
رخسار تو پیش دیده نور
مرآت تجلیات ذاتست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
رخسار تو شمع کایناتست
وز قند تو شور در نباتست
ریحان خط سیاه شیرین
پیرامن شکّرت نباتست
خضرست مگر که سرنوشتش
[...]
آئینهٔ ذات عین ذاتست
دانست که مجمع صفاتست
بی جود وجود حضرت او
عالم به تمام فانیاتست
می نوش مدام دُردی درد
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.