گنجور

 
نورعلیشاه

نهان بابر نخواهی گر آفتاب تجلی

منه ز طره مشکین رخ نقاب تجلی

سحر که خسرو خاور علم برافرازد

کند ز شعشعه رویت اکتساب تجلی

بپیش دیده حجابی که داشتم برداشت

رخت که شد ز حیا در پس حجاب تجلی

ز کلک حسن و ملاحت بخط زنگاری

نوشته مصحف رویت دو صد کتاب تجلی

در این حدیقه ندیدم گلی ز رخسارت

که آن ز چشمه خورشید خورده آب تجلی

برنگ لاله زند موج در پیاله نور

ز عکس عارض چون لاله شراب تجلی