نفسی بی جمال دلبر ما
خود نگیرد قرار دل بر ما
روز و شب خوش در آتش عشقش
دل بود عود و سینه مجمر ما
ذوق مستان ما اگر خواهی
جرعه نوش کن ز ساغر ما
مهر و ماه و ثوابت و سیار
همه هیچند پیش اختر ما
پادشاه ممالک عشقیم
عقل چون چاکر است در بر ما
آنچه از چشم خلق پنهانست
هست روشن برأی انور ما
تافت نور خوش از علی بر دل
دل شد آئینه منور ما
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.