دل که ساکن شده بکوی نیاز
خوش براهت نهاده روی نیاز
تا زناز تو ساغری نوشم
میکشم باده از سبوی نیاز
تا دهد آب سرو نازت را
گشته اشکم روان بروی نیاز
خاک کویت که منبع فیض است
خوش بیفزوده آبروی نیاز
سرو نازت نیازمندان را
هر زمان میکشد بسوی نیاز
زاهد این سرکشی نهد از سر
گر کشد کاسه از کدوی نیاز
بی نیاز است گرچه نور علی
سوده برخاک عجز روی نیاز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بر رکابش کرد روی نیاز
کرد بنیاد گفتگوی نیاز
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.