ز آفتابت مها نقاب انداز
اضطرابی در آفتاب انداز
ذره وش ز آفتاب طلعت خویش
عالمی را در اضطراب انداز
سرکشانرا بگیر و برگردن
از خم زلف خود طناب انداز
دل کبابست زان لب نمکین
نمکی در دل کباب انداز
رنگ تزویر تا بکی ساقی
خرقه ام در خم شراب انداز
از رخت تابشی بجام افکن
وزلبت آتشی در آب انداز
بهر بریانیت دل ما را
از تف می در التهاب انداز
گر نخواهی بشرم گلشن را
برگل از سنبلت نقاب انداز
دل خرابم ز نرگس مستت
نظری بر دل خراب انداز
قلب قلاب منقلب گردان
انقلابی در انقلاب انداز
ذره خواهی ار زنور علی
نظری سوی آفتاب انداز