روز گفتش: «چه ترّهات است این؟
سخن حشو بیحیات است این
رای تاریک تو چه رای زند؟
مگر اندر هزیمه نای زند
من جهاندار و من جهانتابم
بر زمین و بر آسمان تابم
هفت اقلیم آسمان دارم
در میان تختگه از آن دارم
تا بود در میان هفت اقلیم
راست از هر سویی سه بخش و دو نیم
بحر و بر، طول و عرض، شیب و فراز
از همه تربیت نگیرم باز
سال تا سال طوف ملک کنم
بیخ و بنیاد جور و ظلم کنم
دارم از راه امر بار خدای
منبر شرع و دار عدل بهپای
همه در امن و زینهار مناند
نیکخواه و سپاسدار مناند
کوه از من کمر گران دارد
از جواهر که در میان دارد
بحر از من کند خزاین پُر
در کنار سحاب ریزم دُر
خاک افسرده را بجوشانم
باغ را سرخ و سبز پوشانم
خود جهان را منم مربی و بس
چه کشم چون شب دراز نفس»
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به قدرت و بزرگی خود اشاره میکند و از اینکه جهان را تحت کنترل دارد سخن میگوید. او به تأثیرات مثبت خود بر طبیعت و جامعه اشاره میکند و بیان میکند که از ظلم و جور دوری میکند و در تلاش است تا امنیت و آرامش را برقرار سازد. شاعر خود را مربی جهان میداند و نشان میدهد که میتواند زمین و آسمان را تحت سلطه خود داشته باشد و با قدرتش بر تمام اقلیمها و موجودات حکمرانی کند. این احساس عظمت و تسلط بر جهان، او را قادر میسازد که با وجود تمام چالشها، به تلاش خود ادامه دهد.
هوش مصنوعی: در روز، او پرسید: "این چه حرفهای بیمعنی و بیمحتواست؟ اینگونه سخن گفتن هیچ جانی ندارد."
هوش مصنوعی: رأی تاریک تو چه میتواند بگوید؟ آیا تنها در لابهلای هزیمت و ناامیدی چیزی از خود نشان میدهد؟
هوش مصنوعی: من صاحب جهان و نور آن هستم؛ در زمین و آسمان درخشانم و در همه جا حضور دارم.
هوش مصنوعی: من در دل تختگاه خود، به وسعت هفت اقلیم آسمانها را در اختیار دارم.
هوش مصنوعی: تا زمانی که در هفت سرزمین وجود دارد، از هر سمت سه قسمت و دو نیمه وجود دارد.
هوش مصنوعی: من از همه چیزهایی که در دنیا وجود دارند، یعنی دریا و زمین، بلند و کوتاه، و همه تغییرات و فراز و نشیبهای زندگی، هیچ چیزی را نمیپذیرم و یاد نمیگیرم.
هوش مصنوعی: هر سال در اندیشهی نابودی ظلم و جور هستم و میخواهم ریشه و بنیاد آنها را از بین ببرم.
هوش مصنوعی: من در راه انجام وظیفه و تبلیغ احکام الهی، با استقامت و پیروی از عدالت، قدم برمیدارم.
هوش مصنوعی: همه در امنیت و حفاظت من هستند و نیکخواه و سپاسگذار مناند.
هوش مصنوعی: کوه به خاطر جواهرات قیمتی که در دل خود دارد، به نظر میرسد که سنگینی و استحکام بیشتری پیدا کرده است.
هوش مصنوعی: دریا به من گنجینههای فراوانی میدهد و من در کنار ابرها مرواریدهایی را میریزیم.
هوش مصنوعی: میخواهم زمین کسل و بیروح را زنده کنم و باغ را با رنگهای سرخ و سبز پر کنم.
هوش مصنوعی: من معلم جهانی هستم و هیچ چیز دیگری نمیخواهم، فقط باید مانند شبهای طولانی نفس بکشم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بیامد بوعده بر سامند
آن کنیزک سبک زبام بلند
برسن سوی او فرود آمد
گفتی از جنبشش درود آمد
جان سامند را بلوس گرفت
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
نیست سیماب و آب و هست درو
صفوت آب و گونه سیماب
نه سطرلاب و خوبی و زشتی
[...]
ثقة الملک خاص و خازن شاه
خواجه طاهر علیک عین الله
به قدوم عزیز لوهاور
مصر کرد و ز مصر بیش به جاه
نور او نور یوسف چاهی است
[...]
ابتدای سخن به نام خداست
آنکه بیمثل و شبه و بیهمتاست
خالق الخلق و باعث الاموات
عالم الغیب سامع الاصوات
ذات بیچونش را بدایت نیست
[...]
الترصیع مع التجنیس
تجنیس تام
تجنیس تاقص
تجنیس الزاید و المزید
تجنیس المرکب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.