گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
حکیم نزاری

روز گفت: «این چه زور و بهتان است

که ریا پیشهٔ توفتّان است

گر منافق منم‌، تو‌را چه خلل‌؟

چند از آشوب امتّان جدل

تا خدا بر که افکند تاوان

تو خود اِنَّ المُنافقین برخوان

در جهان ظلمت از نتیجه توست

نزد دانا حقیقت است و درست

آن همه ظلمت و ضلالت کرد

نتوانی به من حوالت کرد

دل تاریک آل بوسفیان

بود بر مکر و حیلت و هذیان

معرفت در میان مجال نداشت

جهلشان جز بر آن محال نداشت

سینه باید که پاک و صاف بود

رنگ ظاهر محال و لاف بود

از ضلالت چه روشنی آید؟

از سیاهی سیاهی افزاید

غیرت آن سگان بی‌آزَرم

بر دلم زد‌، شدم چو آتش گرم

کم نشد هرگز از دلم آن سوز

هم بر این آتشم چنین زان روز

دست حیلت مزن تو بر سر شاخ

در دم اژدها مرو گستاخ

نیستی مرد‌، (‌این‌) گوی این میدان

نه حریف منی یقین می‌دان»

 
 
 
فانوس خیال: گنجور با قلموی هوش مصنوعی
عنصری

چون بیامد بوعده بر سامند

آن کنیزک سبک زبام بلند

برسن سوی او فرود آمد

گفتی از جنبشش درود آمد

جان سامند را بلوس گرفت

[...]

مسعود سعد سلمان

چیست آن کاتشش زدوده چو آب

چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب

نیست سیماب و آب و هست درو

صفوت آب و گونه سیماب

نه سطرلاب و خوبی و زشتی

[...]

ابوالفرج رونی

ثقة الملک خاص و خازن شاه

خواجه طاهر علیک عین الله

به قدوم عزیز لوهاور

مصر کرد و ز مصر بیش به جاه

نور او نور یوسف چاهی است

[...]

سنایی

ابتدای سخن به نام خداست

آنکه بی‌مثل و شبه و بی‌همتاست

خالق الخلق و باعث الاموات

عالم الغیب سامع الاصوات

ذات بیچونش را بدایت نیست

[...]

وطواط

الترصیع مع التجنیس

تجنیس تام

تجنیس تاقص

تجنیس الزاید و المزید

تجنیس المرکب

[...]