تا دُردیِ درد او چشیدیم
دامن ز دو کون در گرفتیم
با هم نفسان درد عشقش
در کنج فنا بیارمیدیم
بر بوک یقین که بوک بینیم
زهری به گمان دل چشیدیم
گه در هوسش ز دست رفتیم
گه در طلبش به سر دویدیم
در عالم عشق او عجایب
آوازه ی او بسی شنیدیم
درمان چه کنیم درد او را
کین درد به جان و دل خریدیم
عشقش چو به ما نمود خود را
صد پرده به یک زمان دریدیم
نور رخ او چو شعله ای زد
خود را زفروغ او بدیدیم
می دان تو که ما ز آب و خاکیم
زین هر دو برون رهی گزیدیم
چه آب و چه خاک زآن چه ماییم
در پرده ی غیب ما بدیدیم
چون پرده ز روی کار برخاست
از خود نه ازاو بدو رسیدیم
پیوستگیی چویافت نزاری
از ننگ خود از خودی بریدیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از درد و عشق سخن میگوید و از تجربیات خود در این مسیر عاطفی و روحانی مینویسد. او از حالتی که در آن عشق معشوق را احساس کرده و در جستجوی او بوده، حرف میزند. شاعر به توصیف کشمکشها و زیباییهای عشق میپردازد و میگوید چگونه در این عشق به شناختی عمیق دست یافتهاند. او همچنین به ناپایداری وجود انسان و ضرورت رهایی از خود برای رسیدن به حقیقت اشاره میکند. نهایتاً، شاعر از وضعیت روحی خود در مواجهه با عشق میگوید و از رهایی از خود و پیوستگی با معشوق سخن میراند.
هوش مصنوعی: پس از آنکه طعم درد او را چشیدیم، از هر دو جهان جدا شدیم.
هوش مصنوعی: ما در ناچاری و فنا، در کنار یکدیگر دردی را که به خاطر عشقش داشتیم، تجربه میکردیم.
هوش مصنوعی: به زودی مطمئن خواهیم شد که آنچه که فکر میکردیم زهر است، در واقع طعمی خوشایند برای دل ما بوده است.
هوش مصنوعی: گاهی در آرزوی او از دست رفتیم و گاهی برای رسیدن به او به خود سختی دادیم.
هوش مصنوعی: در دنیای عشق، ما داستانهای عجیب و شگفتانگیز دربارهی او را بسیار شنیدهایم.
هوش مصنوعی: ما چه تدبیری برای درمان درد او بیندیشیم، چرا که این درد را با جان و دل خریدهایم.
هوش مصنوعی: عشق او وقتی خود را به ما نشان داد، ما به طور ناگهانی تمام موانع و پردهها را کنار زدیم.
هوش مصنوعی: چهره او همچون شعلهای میدرخشد و ما نور او را از زیبایی و درخشش او مشاهده کردیم.
هوش مصنوعی: تو میدانی که ما از آب و خاک ساخته شدهایم، اما با این حال راهی را برگزیدهایم که فراتر از این دو عنصر طبیعی است.
هوش مصنوعی: هر چه که ما هستیم، چه در قالب آب و چه در خاک، در عالم پنهان دیدهایم.
هوش مصنوعی: زمانی که پرده از روی کار برداشت شد، ما به خودمان پی بردیم، نه اینکه به او نیاز داشته باشیم.
هوش مصنوعی: اگر به پیوستگی و همبستگی برسیم، مانند نوزادانی خواهیم بود که از شرm ننگ و عیب خود رها شدهاند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ما عاشق روی نیکوانیم
دیوانه شکل هر جوانیم
هر جا که چکید خوی ز خوبان
ما خون ز دو چشم خود چکانیم
هر چند ز عشق موی گشتیم
[...]
ما مظهر نور مصطفائیم
ما منبع سر مرتضائیم
ما فاتحهٔ کتاب عشقیم
ما صوفی صفهٔ صفائیم
ما سر خلیفهٔ زمینیم
[...]
ما نیز نکوئیش بگوئیم
تا هر دو دروغ گفته باشیم
ما بهر هلاک خود هلاکیم
ز آلایش آب و خاک، پاکیم
عین عشقیم و آن حسنیم
تادست بهم دهیم خشتیم
تا چشم بهم نهیم خاکیم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.